جود لگوم – دونالد ترامپ، خبرگان سیاست را گیج کرده است. آنها ماه هاست که سقوط قریب الوقوع او را پیش بینی کردهاند. هر گافی که میتوانست او را تخریب کند، او را قویتر کرده است. برای مثال، «باده نوشی ترامپ پس از اهانت»، یک نمونه است که در نیویورک پست حدود دو ماه پیش سروصدا به پا کرد. اهانت مذکور -به پرسش کشیدن خدماتِ نظامی مک کین- آنقدر در میان دیگر اهانتها کهنه شده است که اصلاً حتی اشارهای هم بدان نمیشود.
در این میان ترامپ در همه نظرسنجیها در عرصه رقابت جمهوری خواهان در سراسر کشور پیش است. از ابتدای آگوست به جز در ایالت اوهایو که منطقهٔ «جان کاسیچ» محسوب میشود در نظرسنجی سایر ایالتها نفر اول بوده است. «رولان بارت» را در نشستهای یکشنبه صبح در حال بحث پیرامون رقابتهای انتخاباتی نخواهید یافت. او فیلسوفی فرانسوی است که در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. اندیشهٔ او ممکن است کلید درک مجبوبیت ترامپ و در قدرت ماندن او باشد.
بارت برای کار در نشانهشناسی – مطالعه نشانهها و نمادها – مشهور است. اما فعالیت او محدود به رسالههای رمزگون و طولانی نبود. در عوض بیشتر آثار بارت کوتاه و موجز، عناصر فرهنگِ عامه را تحلیل میکند. روزنامه نیویورک تایمز او را به عنوان «پدرخواندهٔ نقدنویسی بر سریالها» معرفی کرده است. معروفترین مقاله او که در سال ۱۹۵۷ در کتاب «اسطورهشناسیها» چاپ شد به موضوع کشتی کج (حرفهای) اختصاص داشت. آیا مقالهای پیرامون کشتی کج میتواند به درک شهرت ترامپ کمک کند؟ خوب است اشاره کنیم که او قبل از اعلام نمایندگی برای ریاست جمهوری شرکت کنندهای فعال در «کمپانی جهانی کشتی و سرگرمی» (WWE) بود. در سال ۲۰۱۳ ترامپ به عضویت تالار مشاهیر WWE پذیرفته شد.
بارت در مقالهاش کشتی کج را با ورزش بوکس مقایسه میکند. او مینویسد:
«عامه به خوبی تفاوت بین بوکس و کشتی کج را میدانند. آنها میدانند که بوکس یک ورزش الهی (جانسون گرا) است و بر پایهٔ نمایش برتری استوار است. میتوان روی نتایج بوکس شرط بندی کرد. این اما در مورد کشتی کج بیمعناست. مسابقه بوکس داستانی است که جلوی چشم بیننده ساخته میشود. در عوض کشتی کج هر لحظه است که قابل فهم است نه در گذر خطی زمان… نتیجهٔ منطقی مسابقهٔ کشتی نیست که برای تماشاگر جالب است. در حالی که بوکس همواره دلالت بر علمِ آینده میکند. به عبارت دیگر، کشتی کج مجموعهای از مناظر است که هیچ کدام به تنهایی [دارای] یک عملکرد نیست. هر لحظه، کلیتی از شور [و شوق] ایجاد میکند که متکی به خود میایستد، بدون آنکه به لحظهٔ اوجِ نتیجه منجر شود.»
در مبارزهٔ انتخاباتی کنونی، ترامپ همانند یک کشتی گیر حرفهای رفتار میکند در حالیکه حریفان او رقابت را همچون یک مسابقه بوکس پیش میبرند. زمانی که دیگر رقبا مترضد زدن مُشت بعدی هستند، ترامپ با یک صندلی آهنی، بر سرشان میکوبد. سایرین در میدان جمهوری خواهان درگیر قواعد هستند و در حال تدوین استراژیهایی – که تحت آن قواعد – بتوانند به نامزدی در انتخابات برسند. اما ترامپ نگران این مسائل نیست. در عوض او متمرکز بر هر لحظه و برانگیختن حداکثر شور ممکن در آن لحظه است. حامیانش [نیز] عاشق این هستند.
بارت میگوید راه خلقِ شور [و شوق] این است که خود را در موقعیتِ اجرای عدالت به هر نحو لازم علیه نیروهای شیطانی قرار دهید. او مینویسد: «کشتی گیران به خوبی میدانند چگونه با نمایشِ نهایتِ مفهوم عدالت، ظرفیت خشم عموم را به بازی بگیرند.» ترامپ میداند چگونه مخالفانش را تعریف کند (چین، مهاجران غیر قانونی، مدیران صندوقهای مالی) و تعهد دهد که بدون مماشات به جنگ آنها خواهد رفت. تازه اگر برای چنین هدفی از یکی دو خط قرمز هم رد شود، بهتر است.
برای یک کشتی گیر حرفهای همه چیز انرژی است. یک هوادار کشتی کج کمتر علاقهمند به آنچه روی میدهد است (و یا پیوستگی یک اتفاق منجر به اتفاق بعدی). چنین هواداری درگیر این واقعیت است که چیزی در حال روی دادن است. به همین نحو ترامپ نیز پیش میرود. او همیشه در تلویزیون حاضر است. وقتی نمیتواند جلوی دوربین برود، تلفنی پیدایش میشود. وقتی در تلوزیون نیست عباراتی بیربط، خودستایی و توهین توئیت میکند. زمانی هم دیگر چیزی برای توئیت کردن ندارد نظرات هوادارانش را به صورت تصادفی دوباره توئیت میکند.
در میان سایر حرفهایش، توهین مورد علاقهٔ ترامپ (که بارها در مقابل جب بوش و اخیراً در مورد بن کارسون استفاده کرد) این است که رقبایش «کم انرژی» هستند. یک حرکت آشفته و عصبانی برای یک بوکسور یا یک سیاستمدار سنتی میتواند فاجعه بار باشد. اما ترامپ در قید این بندها نیست. هر چه اوضاع آشفتهتر میشود (مثلاً وقتی خبرنگار مشهور فاکس نیوز او را با یک پرسش دشوار غافلگیر کرد، ترامپ گفت آن خبرنگار در دورهٔ ماهانه خود بوده)، طرفدارانش بیشتر خوششان میآید.
«بعضی از مبارزهها، از موفقترین انواعش، با یک کُرکری خوانی به اوج خودش میرسد، نوعی از آواز بیپروا در جایی که قواعد، قوانین ژانر، اخطار داوران، و محدودیت زمین مبارزه از میان رفته است، و جای خود را به بینظمیِ ظفرمندانهای داده است که سالن را مملو و کشتی گیران، مربیان، داوران، و تماشاچیان را حذف میکند.» اما چرا رای دهندگان نمیفهمند آنچه ترامپ ارائه میکند فقط یک بازی است؟ همانطور که بارت تصویر میکند، چنین سوالی نادرست است.»
واضح است که در چنان اوج صدایی، اصلاً مهم نیست که شور [و شوق] حقیقی است یا نه. آنچه عامه میخواهد تصویر شور است، و نه خود شور. در کشتی همانقدر مسئلهٔ حقیقت اهمیت دارد که در تئاتر.» این قیاس نشان میدهد که چرا حملهها به ترامپ اینقدر بیاثر هستند. اخیراً «رند پال» و دیگران، ترامپ را نه یک کاندیدای مشروع بلکه یک «بازیگر» [طنز] معرفی کردهاند. این همانقدر موثر است که به وسط رینگ کشتی (Wrestlemania) بدوید و فریاد بزنید: «اینها همه الکیاند!» شما درست میگویید اما [متاسفانه] به خوبی پذیرفته نخواهید شد.
یکی از نکات اساسیِ بارت این است که بوکس – یا به تعبیری رفتار مرسوم و بجا – اخلاقاً برتر از کشتی کج نیست. در واقع، بخاطر تمام هنر کشتی کج، ممکن است یک نفر بگوید: امروزه کشتی حرفهٔ اصیل تری است از بوکس که نومیدانه فاسد است و در حال حاضر تحت سلطهٔ یک «مجرم هتاکِ خانگی» و یک «تائب زن گریز» است. به همین نحو، ترامپ قادر است که از ناکارآمدی آشکار نظام سیاسی سنتی استفاده برد. در سال ۲۰۱۶، کاندیداها تحت سایهٔ حامیان عمدهای (Super PACs) هستند که اغلب متکی بر چند حامی مالی هستند. بسیاری از جمهوری خواهان شغلهایی دارند که توسط همین طبقهٔ نخبگان حامی پشتیبانی میشوند و نه توسط شبکهٔ گستردهٔ الکتورال. و اکثراً از پاسخ دادن به سوالات کلاً طفره میروند.
در مقایسه با این سیستم، آنچه ترامپ به ارمغان میآورد – شور، انرژی، و حس عدالت – احتمالاً چندان بد به نظر نمیرسند. آیا این بدین معنی است که ترامپ کاندیدای جمهوری خواهان خواهد بود؟ هیچ کس دقیقاً نمیداند. اما میدانیم که نگرش خبرگان سنتی ناتوان از درک خواست اوست.
رولان بارت ۳۵ سال است که مرده است، اما ممکن است اکنون چیزهای مهمی بداند.
* جود لگوم سردبیر وبسایت (ThinkProgress) است. اصل این مقاله در چهارده سپتامبر در همین وبسایت منتشر شده است.
رضا عرب وی فعال سابق دانشجویی و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران، که در مقطع کارشناسی ارشد ستاره دار و از ادامه تحصیل محروم شد. رضا هم اکنون دانشجوی زبان شناسی اجتماعی دانشگاه ورشو لهستان است.