دیپلم هم نداشت، ولی استعدادش او را در ارتش فرارویاند و نقشی مهم در معادلات سیاسی به عهده گرفت. ۳۴ سال در کشوری با شاخصهای قوی از حضور قبایل و اقوام رئیس جمهور بود و با همسایه بزرگی که میانشان فضایی از سوءظن حاکم بود. و همین سبب شده بود که مثل روباه شود با مهارتی در عرصه یارگیری از میان این قبیله و گروه و آن کشور همسایه برای امروز و درافتادن با همین متحدان امروز در فردا. خودش گفته بود که حکومت کردن در یمن به رقصیدن با مارهای متعدد میماند.
سالهای اول زمامداریش برای یمن بد نبود، با درآمدی مختصر از نفت و موجی از مدرسهسازی و بیمارستانسازی و راهسازی و مبارزه با بیسوادی در خطه تاریخی ملکه صبا که نامش از خوشبختی میآید و حالا به فقری فاحش و نکبتی بی حد و حصر فروافتاده.
سعودیها هم از همان ابتدا به سختی او را در رهبری یمن پذیرفتند، به خصوص که او حاکم جمهورییی شد که سعودیها برای ممانعت از تشکیلش تلاشی وافر کردند. جنگ عراق علیه کویت هم که در گرفت، صالح در کنار صدام ایستاد و در برابر از سوی سعودیها مشمول تحریمهایی گسترده شد. این اتحاد با صدام البته سابقهای دیرینتر داشت و در جنگ عراق با ایران هم نمودی گسترده یافته بود. سال ۱۹۹۴ هم که وحدت دو یمن دوباره لرزان شد و جنوب علیه شمال سر به شورش برداشت، سعودیها در کنار جنوبیها ایستادند، ولی با پیروزی صالح چارهای ندیدند که با او کنار بیایند.
برای صالح تصمیم سال ۲۰۱۲ که پس از ۳۴ سال حکومت، و پس از گشت و واگشتها و سرکارگذاشتن عربستان و آمریکا قدرت را در ظاهر هم که شده به معاونش واگذاشت، تصمیمی ساده نبود. پس عزمش را جزم کرد که از متحدان دیروز (قبیله احمر، حزب اخوانالمسلمینی اصلاح و معاونش هادی) که در اتحاد با عربستان و آمریکا این سرنوشت را برایش رقم زدند انتقام بگیرد. در همین راستا نیرو و نفوذ باقیماندهاش در ا رتش و ارگانهای امنیتی را با حوثیها که چند باری در دوران زمامداریش سرکوبشان کرده بود یک کاسه کرد و با آنها بر طبل اتحاد کوبید، اتحادی که هر دو طرف بالاجبار به آن تن در داده بودند و شکننده بود، این اتحاد به خصوص که اخیرا که صالح نشانههایی از ضعف حوثیها و بنبست جنگ را مشاهده کرد و از اختلاف میان سعودیها و هادی هم بیخبر نبود، به علاوه موضع منفی پرسابقهاش نسبت به متحد منطقهای حوثیها (ایران)، بیش از پیش شکاف برداشت
صالح در همان اوج دعوا بر سر ماندن یا رفتن در سال ۲۰۱۱ هم آماج انفجار بمب شد و چندین ماه در بیمارستان افتاد، ولی دوباره با مدعای قدرت به صنعا بازگشت. این بار اما ظاهرا حمله انفجارآمیز حوثیها بر زندگی او نقطه پایان گذاشته است.
حالا ولی حوثیها هم تنهاتر شدهاند، به خصوص که در صنعای دو و نیم میلیون نفری هم زیاد هوادار ندارند و هواداران صالح هم در این شهر کم نبودند. لذا خوشحالی پنهان رسانههای اصولگرا و وابسته به محافل امنیتی و نظامی در تهران از حذف متحد دیروز و دشمن امروز حوثیها شاید چندان عمق و ادامهای نداشته باشد. آنچه که با یا بدون صالح عمق و ادامه دارد، رنج و حرمانی است که یمنیها با بمبها و تحریمهای سعودیها و در میانه جنگی تحمل میکنند که اگر ابتدا هم جنگ نیابتی ریاض و تهران نبود، ولی رفته رفته چنین شاخصهای گرفته است. حالا سپاه هم ابایی ندارد که از حضور مستشاران خود در یمن سخن بگوید و از مرزهای عمان سیل سلاح و آذوقه برای حوثیها روانه باشد. یمن هم مثل سوریه و عراق و لبنان سرنوشتش از جمله به فروکشکردن خصومت میان تهران و ریاض وابسته شده، چه با صالح و چه بیصالح.