علیرضا کیانی – یوسف طباطبایینژاد (امام جمعه اصفهان) که نام او با اسیدپاشیهای دوسال پیش در این شهر گره خورده است، چندی پیش بحثی الهیاتی را به میان کشید و با بیان اینکه: «زرتشتیان قائل به این هستند که جهان دو خدا دارد که یکی از آنها برای خوبیها است و دیگری برای بدیها که آنها را یزدان و اهریمن نامیدهاند.»، خواسته یا نخواسته زمینه را برای برخوردهای سختتر با این قدیمیترین گروه از ایرانیان، آماده و مهیا کرد. کیست که از فشارهای موجود بر زرتشتیان ایران خبر نداشته باشد و بیش از آن کیست که نداند پراکندگی ایده «شرک» زرتشتیان چه اندازه میتواند دایره زیست انسانی و آزادی عبادت آنها را تنگتر و بستهتر کند؟
شاید با درک تبعات منفی این سخنان بوده است که نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی در نامهای سرگشاده شدیدا به این سخنان اعتراض کرد و آن را مایه «تفرقه» خواند. اسفندیار اختیاری در نامه خود خطاب به یوسف طباطبایینژاد – که نماینده مجلس خبرگان نیز هست – اینگونه نوشت: «زرتشتیان شریف و پرافتخار را به ناحق، دوگانهپرست نامیدید… این اتهام برای ایـرانیان و زرتشتیانی که در درازنـای تاریخ، یکتاپرست بودهاند و به آن افتخار میکنند، نیازی به آوردن استدلال برای پاسخگویی ندارد… این کشور شکوهمند، همواره نیازمند یکپارچگی قومی، دینی و نژادی است. اینجانب با وجود اینکه اعتقاد دارم اینگونه تهمتها، تأثیری در بین باور ایرانیان ندارد، اما اعتراض شدید خود را به این سخنان نادرست اعلام میکنم و انتظار دارم که نمایندگان محترم خبرگان رهبری، بیش از دیگران به ادیان الهی احترام بگذارند.»
قانون مدنی علیه زرتشتیان
جدای از سخنان امام جمعه اصفهان، نکته این است که بر خلاف ادعای مسئولین جمهوری اسلامی مبنی بر آزادی مذاهب در ایران و حقوق مساوی همه باورمندان مذهبی از ادیان گوناگون، ایران یکی از بدترین کشورها در این زمینه محسوب میشود. زرتشتیان نیز از این دایره خارج نیستند و سخنان یوسف طباطبایینژاد، تنها یک پرده از آزارهای حقوقی – سیاسی – فرهنگی – روانی علیه زرتشتیان محسوب میشود. به عنوان مثال، سال هاست زرتشتیان ایران به همراه دیگر نمایندگان اقلیتهای غیرمسلمان در پی آن هستند که ماده ۸۸۱ قانون مدنی، مبنی بر اینکه:«کافر نباید از مسلمان ارث ببرد»، اصلاح شود. این درخواست در آبان ۹۲ از حسن روحانی در مقام رییس جمهور هم صورت پذیرفت. اما تاکنون تغییری در این مساله به وجود نیامده است.
این ماده قانونی که دستمایه سوءاستفادههای بسیاری شده است و موجب تغییر دین ظاهری به اسلام برای کسب ارث میشود، از پشتوانه فقهی – سیاسی رهبر جمهوری اسلامی نیز برخوردار است. اگر به وبسایت علی خامنهای سر بزنیم، و در بخش استفتائات، بخش مربوط به ارث را مورد جستجو قرار دهیم به پرسش و پاسخی فقهی در این باره بر میخوریم. از علی خامنهای – رهبر جمهوری اسلامی – به عنوان استفتا پرسیده شده است که: «اگر فرزند یک پدر زرتشتی، شیعه باشد، آیا پس از مرگ پدر، فرزندان دیگر که زرتشتی هستند از او ارث میبرند؟» رهبر جمهوری اسلامی – که طبق قانون اساسی یکی از خصایص او باید عدالت باشد – در پاسخ گفته است: «تنها وارث مسلمان از شخص متوفّی ارث میبرد.»
زرتشتیان؛ پیش و پس از انقلاب اسلامی
راست آنکه وضعیت زرتشتیان ایران پس از سقوط حکومت محمدرضاشاه، به سرعت در سراشیبی سقوط گرفت و پس از برقراری جمهوری اسلامی در ایران، زیست سیاسی – اجتماعی – مذهبی آنها به سرعت به وخامت گرایید. شاید بارزترین نمود این تغییر حالت در کاهش جمعیت زرتشتیان هویدا باشد. کسری وفاداری – استاد زرتشتی تاریخ در دانشگاه نانتر فرانسه – ده سال پیش در این باره گفته بود: « پیش از انقلاب اسلامی ۴۸ هزار زرتشتی در ایران میزیستند اکنون شمار آنها به کمتر از ۲۲ هزار تن میرسد.» در دوران حکومت محمدرضاشاه، زرتشتیان در اوضاع مطلوب سیاسی به سر میبردند. به عنوان مثال میتوان از دکتر «فرهنگ مهر» – استاد بازنشسته روابط بین الملل در دانشگاه بوستون – نام برد که که در قبل از انقلاب اسلامی به بالاترین پستهایی اجرایی تا سطح وزارت نیز دست یافت. اما در پس از انقلاب، این آیین باستانی ایرانی صرفا به عنوان یکی از ادیان توحیدی مورد شناسایی انقلابیون مسلمان قرار گرفت، اما حتی این شناسایی رسمی نیز موجب نشد، زرتشتیان از آزار اسلامگرایان رنج نبرند.
جمشید چاکسی – محقق زرتشتی – به کاهش مداوم و موج مهاجرت زرتشتیان در پس از انقلاب اسلامی اشاره میکند. این استاد دانشگاه ایندیانا، در یک روایت صریح، موقعیت آیین زرتشتی و زرتشتیان در روزهای پس از به بارنشستن حکومت اسلامی در ایران را اینگونه وصف میکند: «… انقلابیون مسلمان وارد آتشکده زرتشتیان در تهران شده و تصویر آیت الله خمینی را به جای تصویر پیامبر زرتشت نشاندند. این عمل به اعتقاد برخی از زرتشتیان خود مقدمه آغاز تبعیض و نابردباری مذهبیِ قریب الوقوع بود… «نجس» شمردن زرتشتیان نیز به دشواری زندگی اجتماعی آنان افزوده است. مقررات و احکام مربوط به حجاب زنان و روابط بین زن و مرد و اِعمال خشونت آمیز این احکام و مقررات از سوی مأموران انتظامی نظام جمهوری اسلامی درنظر بسیاری از زرتشتیان پایمال کردن حقوق اولیه آنان و تحمیل آداب اسلامی شمرده میشود.»
زرتشتیان جدای از تبعیض حقوقی – سیاسی، از طعن و کنایه برخی روحانیون مسلمان نیز در امان نیستند. اگر یوسف طباطبایینژاد، امروز به زرتشتیان اتهام «شرک» میزند، روحانی بنیادگرای مشهور به نام محمد تقی مصباح یزدی همین سه سال پیش، زرتشتیان را به طعن کهنه «آتش پرستی» نواخت و آیین آنان را نه موجب افتخار بلکه تلویحا موجب سرافکندگی دانست. او صراحتا گفت: «نباید به آتشپرستی پدران خود افتخار کنیم، چرا که آن فضیلتی نیست، باید به ایران به دلیل منسوب بودن به اهلبیت افتخار کنیم.» البته همان زمان اسفندیار اختیاری به این گفته نیز پاسخ داد و یکتاپرستی زرتشتیان را به او تذکرداد و در باب نسبت زرتشتیان و آتش گفت: «ایرانیان با کشف و شناختن آتش، این فروغ اهورایی و عنصر با ارزش، آغاز کننده عصر تمدن و پدید آورنده تحولات عظیم در زندگی بشر بودهاند و با نگهداری، آن را به جهانیان عرضه کردند که این یک افتخار غیر قابل انکار ایرانیان است.»
ایران؛ کشوری بد برای اقلیتهای مذهبی
واقعیت آن است که بنا به ماهیت اسلامی حکومت حاکم بر ایران، حق اقلیتهای مذهبی در ایران هیجگاه ادا نخواهد شد. آزادی مذهبی در کشوری با مذاهب گوناگون، در گرو برقراری سکولاریسم است. اگر آزادی مذاهب و زیست برابر و شرافتمندانه باورمندان به مذاهب گوناگون را از جمله حقوق مسلّم بشری و انسانی میپنداریم باید اذعان کنیم که سکولاریسم را بایستی ضرورت پیشینی اجرای حقوق بشر نیز دانست. رهبران جمهوری اسلامی همیشه درباره وضعیت آزادی مذاهب در ایران دروغ گفتهاند و صرفا شناسایی رسمی آیینهایی چون زرتشتی، یهودیت و مسیحیت در قانون اساسی و یا حضور چند نماینده مطیع از ایشان را دلیلی بر آزادی و اعاده حقوق باورمندان به مذاهب گوناگون پنداشتهاند!
در ادامه مدعیات بالا در راستای ادعای آزادی مذاهب در ایران بوده است که علی خامنهای در دیداری با اقلیتهای مذهبی در ایران به صراحت گفته است: «در دوران اسلامی و جمهوری اسلامی، تعرّض به غیر مسلمان از سوی مسلمانها هیچ سابقهای ندارد. همان جوان حزباللّهی تند و داغ هم هرگز به خودش اجازه نمیدهد که به یک غیر مسلمانی تهاجم و حمله بکند و مانند اینها.» باور اینکه کسی در مقام رهبر یک حکومت به این صراحت دروغ بگوید، عجیب و دشوار مینماید. نامهایی چون «هایک هوسپیان مهر»، «حسین سودمند»، «مهدی دیباج»، «فاروق فرساد»، «عطالله رضوانی»، «ناصر سبحانی» و کثیری از فعالان اقلیتهای دینی و مذهبی که از سوی نیروهای امنیتی و یا همان «جوانان حزب اللهی تند و داغ» کشته شدهاند، حتما به گوش علی خامنهای آشناست و این تازه به کنار از موارد متعدد حبس و آزار و محدودیت مذهبیِ باورمندان به مذاهبی غیر از شیعه دوازده امامی است.
جمهوری اسلامی، ایران را تبدیل به کشوری کرده است که صرفا باورمندان به مذهب شیعه دوازده امامی در آن آزادی کامل مذهبی دارند و حتی باورمندان به این مذهب نیز برای اجرای آزادانه و عمومی مناسک خود، بایستی خط قرمزهای الهیاتی – سیاسی حکومت و روایت آن از مذهب را پاس بدارند وگرنه با محدودیت رو به رو خواهند شد. تعبیر «شیعه لندنی» اسم رمز سرکوب شیعیانی است که در عین باور به مذهب شیعه دوازده امامی باوری به حکومت جمهوری اسلامی ندارند. صفحات مجازی هواداران جمهوری اسلامی در اینترنت، مشحون است از حملات سخیف و دشنام به این گروه از شیعیان که اغلب از هواداران آیت الله سیدصادق شیرازی هستند. این برخورد خود نشانی بارز از حکومتی شدن مذهب در ایران و ردّ هرگونه تنوع مذهبی از سوی حکومت است.
یکی دیگر از نمودهای روشن و صریح اینکه ایران به واسطه جمهوری اسلامی تبدیل به کشورِ صرفا شیعیان شده است، نگاهی به بن مایه مناسبتهای ملی است. در حالیکه مفهوم «مادر»، مفهومی کاملا غیرمذهبی ست، اما جمهوری اسلامی برای برگزیدن روزی به عنوان روز مادر، سالروز تولد دختر پیامبر اسلام را به عنوان«روز مادر» برگزیده است. این درحالیست که در ایران، یهودی، مسیحی، زرتشتی، خداناباوران و حاملان عقاید دیگری زیست میکنند که باوری به اسلام و بزرگان و اسطورههای آن ندارند، اما ایرانی هستند. آیا آنان به عنوان ایرانی نمیتوانند این اعتراض بجا و به حق را داشته باشند که چرا به مناسبت تولد این خانم – که اسطورهای شیعی و اسلامی ست – روزی به عنوان روز مادر باید برگزیده شود.
#آزادیمذاهبدرایران #حزبالله #دیدگاهنو #خامنهای #دشواریاقلیتهایمذهبیدرایران #آیتاللهشیرازی #جمهوریاسلامی #ایرانیانزرتشتی #علیرضاکیانی