مجتبی واحدی
تحلیلگر سیاسی
ساختار نظام جمهوری اسلامی بر مبنای “رعیت پنداریِ ملت “است. بر همین اساس هر کس تا زمانی که از قدرت برخوردار باشد خود را از همه مردم طلب کار می داند و برای رعیت ، حق پرسش گری قائل نیست. اما به محض فاصله گرفتن از منبع قدرت ، همان طلب کار دیروز به یک “رعیت بدهکار “تبدیل می شود که بایستی خود را برای پذیرش هر چیزی آماده نماید. بدیهی است برخورداری از قدرت به معنای تصدی هیچیک از جایگاههای حکومتی در قوای سه گانه نیست و تنها منبع قدرت واقعی ، رهبر مستبد و غیرپاسخگو می باشد. ۰ در تمامسال های پس از انقلاب ، نمونه هایی می توان یافت که معافیت وابستگان و دست نشاندگان رهبر از پاسخگویی راثابت می کند. در اغلب موارد همین افراد پس از آنکه مغضوب رهبر واقع شده اند در لیست متهمان قرار گرفته و یاران دیروزشان ، کمر به نابودی آنان بسته اند. البته شاید میزان وابستگی برخی از این افراد به رهبر متفاوت باشد اما همه آنان ، تا زمانی که از عنایت های ویژه رهبر برخوردار بوده اند از انواع رانت خبری و حمایت های حکومتی بهره گرفته اند. در سالهای نخستین پس از استقرار جمهوری اسلامی ، رفتار فریب کارانه دو رهبر جمهوری اسلامی ، اینواقعیت را از چشم ها مخفی می کرد اما اکنون در اواخر چهارمین دهه پس از انقلاب اسلامی ، کمتر فرد مطلع به اوضًاع ایران وجود دارد که نداند آنچه حاشیه امنیت برای مدیران می سازد نه سلامت و موفقیت ایشانبلکه میزان رضایت رهبر خودخواه از آنان است. البته در سالهای گذشته تشکیلات وابسته به رهبر تلاش می کردند با برخی ظاهر سازی ها نقش سید علی خامنه ای در توسعه فساد و حمایت از مفسدان را مخفی نگه دارند. اما اکنون احساس فقدانرقیب جدی و موثر، رهبر و عوامل او را به حدی از وقاحت رسانده که بیشتر به حماقت می ماند.
کمتر از دو دهه قبل ، هاشمی رفسنجانی که تلاش هایش برای مادامالعمر کردنریاست جمهوری به نتیجه نرسیده بود تلاش کرد تشکیلات سیاسی قدرتمند و ثروتمندی را سامان دهد و از طریق سیستمانتخاباتی نیمبند جمهوری اسلامی ، دو قوه مجریه و مقننه را تحت کنترل بگیرد. تشکیل حزب کارگزارانسازندگی با همین هدف انجامشد. اینتشکیلات برای توسعه فعالیت های خود به منابع مالی نیاز داشت. در آن زمان ، غلامحسینکرباسچی شهردار قدرتمندو نسبتا موفق تهرانبود که ارتباط خوب با پیمانکارانبزرگداشت. البته این رابطه ، دوطرفه بود .پیمانکاران ، ادامه حضور کرباسچی در شهرداری را موجب حفظ و حتی افزایش سطح فعالیت های عمرانی در تهرانمی دانستند که موجب کار آفرینی و تولید ثروت برای آنان می شد. کرباسچی و همکارانسیاسی او نیز به کمکهای مالی پیمانکاراننیاز داشتند تا بتوانند رقبای خود در جناحمحافظه کار را در عرصه تبلیغات شکست دهند. در نیمه دهه هفتاد ، قریب به اتفاق نهادهای ثروتمند کشور از قبیل بنیاد مستضعفان و کمیته امداد ، به طور کامل در اختیار جناح محافظه کار بود و آنانبه صورت نامحدود از منابع مالی برای اهداف انتخاباتی بهره می بردند. ورود باند هاشمی رفسنجانی به حزب سازی دولتی و جذب کمکهای مالی از پیمانکارانثروتمند می توانستنقشه های رهبر برای “چهره سازی ” از محافظه کارانبا استفاده از منابع منحصر به فرد را با چالش مواجه کند . همین نگرانی باعث شد سید علی خامنه ای شخصا وارد جنگ با حزب تازه تاسیس کارگزارانشود . دستگیری و شکنجه تعدادی از شهرداران مناطق مختلف تهران با آمریت رهبر ، عاملیت محسنی اژه ای و اعتراف گیری سردار نقدی ، هیچ هدفی جز بدنام سازی کرباسچی و زهر چشمگرفتن از حزب کارگزاران نداشت. هدف دیگر از ایناقدام، ارعاب سایر افراد واحزابی بود که می خواستند بر خلاف اراده رهبر ، وارد فعالیت های انتخاباتی شوند. کسانی که محاکمه کرباسچی و همکاران او را تعقیب می کردند به یاد دارند که اتهام شهردار وقت تهران در نخستین بازداشت – با حکمقاضی نمیری – اهدای بیست عدد سکه در مراسم تودیع وزیر وقت کشور بود که بااستیضاح مجلس پنجم از کار برکنار شده بود. آنچه در ابتدای یادداشت آمد به خوبی قابل تطبیق با وضعیت کرباسچی می باشد. او به مدت هشت سال در کنار گوش سید علی خامنه ای ، باشیوه مدیریتی فساد خیز ، بهعمران تهران مشغول بود بدون آنکه رهبر و نهادهای ریز و درشت نظارتی ، مزاحمتی برای او فراهمکنند. در آن دوره هشت ساله ، رهبر و رئیس جمهور وقت- هاشمی رفسنجانی – دو شریکحکومتی بودند. در همان دورانبا حمایت این دو ، صدها انسانصاحب صلاحیت ، از کاندیداتوری برای تصدی مناصب انتخابی محرومشدند اما به محض آنکه رفسنجانی تصمیمگرفت خرجانتخاباتی خود را از رهبر جدا کند یاران او مورد غضب خامنه ای قرار گرفتند که سرنوشتکرباسچی ، نخستینبروز علنی اینبغض و غضب بود.
بررسی دوره های بعدی شهرداری تهران نیز کم و بیش همین وضعیت را نشانمی دهد. دومین شهردار بعد از کرباسچی ، فردی به نام ملک مدنی بود.او به دلیل وابستگی اسمی به اصلاح طلبان ، در اوایل کار با مشکلاتی مواجه بود اما به محض تقرب به رهبر و یاران او از جمله رئیس عراقی الاصل قوه قضائیه -هاشمی شاهرودی – توانست از مجازات های قانونی ناشی از فساد گسترده ، معاف شود. شاید تاپیش از این ، عده ای گمانمی کردند رسواترینمواجهه رهبر با فساد در سطوحعالی حاکمیت به دوران تصدی احمدی نژاد در شهرداری تهران و ریاست جمهوری مربوط می شود. یکسال پس از آنکه احمدی نژاد از شهرداری تهرانبه ریاست جمهوری رفت جانشین او در شهرداری از کشف “سیصد میلیارد تومانهزینه فاقد سند در شهرداری تهران در دوره تصدی احمدی نژاد “خبر داد. این خبر در زمانی منتشر شد که ماه عسل احمدی نژاد و رهبر در بهترین روزهای خود بود . پس توقع پیگیری انفساد، تنها می توانستدر خیال ساده لوحانبگنجد. اگرچه سیصد میلیارد تومان هزینه فاقد سند درسال های هشتاد و دو تا هشتاد وچهار در واقع معادل هزارانمیلیارد تومان دردهه نود می باشد در عینحال افشای دهها مورد فساد با خسارت دهها هزار میلیارد تومانی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد موجب شد پرونده سیصد میلیاردتومانی او در شهرداری تهراناز کانونتوجهات خارجشود. اما قاعدتا رهبر و عوامل او حق نداشتند چشمبر فساد آشکار احمدی نژاد در شهرداری ببندند زیرا پنجسال قبل از آن، کرباسچی را به خاطر اهدای بیست عدد سکه بهار آزادی، بازداشت و زندانی کرده بودند. محمد هاشم.مهیمنی شهردار منطقه شانزده تهران به اتهامکمک چند صد هزارتومانی به شهر بازی سمنان دستگیر و زندانی شد و دهها مدیر دیگر شهرداری تهران با اتهامات مشابه بازداشت شدند . اما شرایط برای احمدی نژاد و یارناو متفاوت بود.به طوری که نه تنها آن رقمنجومی تا هشت سال پس از پایان کار احمدی نژاد مورد حسابرسی قرار نگرفت بلکه او با جسارت بیشتر زمینه اختلاس های نجومی و چند هزار میلیاردی را مهیا نمود. آنچه در کمتر از شش ماه اخیر در مرئی و منظر عمومی انجامشد ثابتکرد همواره امکان تندادن حاکمیتجمهوری اسلامی به رسوایی های بزرگتر وجود دارد و اینرسوایی ها می تواند با حماقت ، عجینباشد.
از حدود سه ماه پیش تا کنون به بهانه حقوق های نجومی ، رهبر و عوامل حکومتی و رسانه ای او دهها سخنرانی و اظهار نظر اتشین داشتند. اماپس از افشای فسادی بسیار بزرگتر در شهرداری تهران، ابتدا سیاست سکوت و چشم بستن را در پیش گرفتند اما وقاحت همراه با حماقت باعث شد در حمایت از متخلفانخودی ، به تهدید افشا کنندگانروی بیاورند. شیخ صادق لاریجانی رئیس وقیحقوه قضائیه در ماجرای حقوق های نجومی ، صراحتا به اظهار نظر پرداخت وآن را فساد غیر قابل اغماض دانست. البته در اینزمینه با او موافقم که پرداخت ارقامچند ده میلیونی به تعدادی مدیر بی خاصیت ، از مظاهر فساد است. تساهل سه ساله دولت روحانی در برخورد با اینپدیده نیز هیچتوجیهی ندارد. اما دمخروس اظهارات صادق لاریجانی زمانی آشکار شد که او و مقامات بالادست و زیردستش هیچواکنشی نسبت به رانت خواری بی سابقه در شهرداری تهراننشان ندادند. این سکوت، ناشی از وقاحت آنان و واقعیتی بود که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد. اما رفتار آنان ، حماقت ایشان را نیز ثابت کرد. اعتراف می کنماگر دستور ویژه لاریجانی برای برخورد با افشا کنندگان فساد شهرداری صادر نشده بود اثبات همدستی مقامات قضایی جمهوری اسلامی با اینفساد، چندانساده نبود اگر چه به طور کلی اغلب هموطنانم می دانند هیچفساد بزرگاقتصادی بدونحمایتحکومتی ، امکانپذیر نیست. در عینحال ابلاغیه لاریجانی به دادستان کل کشور ، حضور دادستان در برنامه تلویزیونی و دستور مسدود کردنسایت هایی که خبر فساد در شهرداری را منتشر کردند پیش از آنکه وقاحت و همدستی مقامات قضایی با رانت خوارانرا ثابت کند حماقت آنان را نشان می دهد. این رفتار ، خوش بینترین و محافظه کار ترین تحلیل گرانو ناظرانرا نسبت به فساد پروری در دستگاه رهبری جمهوری اسلامی مطمئنساخت . شخصا از اعماق قلب خدا را به خاطر رفتار احمقانه اخیر رئیس قوه قضائیه سپاس می گویم. زیرا اینحماقتمی تواند کسانی که هنوز به انتظار اصلاحامور در حاکمیت “فساد -وقاحت -حماقت ” نشسته اند را به بازنگری در نگاه خود تشویق کند.
سید مجتبی واحدی سیاستمدار، روزنامه نگار و مشاور ارشد مهدی کروبی است که از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ رئیس دفتر مهدی کروبی بودهاست و از سال ۱۳۷۹ تا دی ۱۳۸۸، سردبیری روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد را بر عهده داشتهاست. از دیگر سوابق او، معاونت وزارت دارایی از سال ۱۳۶۷ و مشاور رسانهای و مطبوعاتی مهدی کروبی در مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴) میباشد. مجتبی واحدی پس از حصر خانگی مهدی کروبی در بهمن ماه ۱۳۸۹، به عنوان سخنگو و مشاور ارشد مهدی کروبی در خارج از ایران در حمایت از جنبش سبز فعالیت میکند.
#مجتبیواحدی #قالیباف #قوهقضائیه #دیدگاهنو #فساداداری #خامنهای #لاریجانی #شهرداریتهران #هاشمیرفسنجانی