Getty Image
کریستیان کاریل – در طول چند هفته گذشته داعش با بمب گذاری در یک هواپیمای روسی، همهٔ ۲۲۴ نفر مسافر آن را به قتل رساند. بمبگذاریهای انتحاری در بیروت ۴۳ کشته برجای گذاشت. همچنین داعش با انجام حملات در پاریس جان ۱۲۹ نفر را گرفت. اگر تا پیش از این شکی وجود داشت، از این به بعد موضوع کاملاً روشن است: نیروی نظامی باید بخشی از پاسخ غرب به داعش باشد. با این وجود، بمباران مواضع آنها خطر افزایش تروریستها در نسبت به تعدادی که کشته میشوند را درپی دارد. هدف خود ایدئولوگهای داعش نیز تحریک دشمنانشان به اقدامات افراطی است که در نتیجه باعث جذب نیروی بیشتر برای خلافتِ در حال پیدایش آنها و تضعیفِ آزادیهایی میشود که ما در غرب مسلّم فرض کردهایم. به علاوه نیروی نظامی به تنهایی کافی نیست. غرب نمیتواند دولت اسلامی را شکست دهد مگر اینکه یک استراتژی سیاسی تدوین کند تا معضلاتی را که در ابتدا منجر به پیدایش داعش شد هدف بگیرد.
پیشرفت داعش به دلیل مأمن ایدئولوژیکی است که برای سنیهای یاغی در عراق و سوریه فراهم کرده است. در عراق، به اسلامگرایان سنی و بعثیهای سابق امنیت و یاری داده است که قبلاً به شدت از طرف دولت شیعه در بغداد مورد آزار قرار گرفتهاند. در سوریه، به عنوان سرسختترین دشمن بشار اسد صاحب شهرت هستند. شکست داعش بدون اینکه جذیهاش در میان این گروههای ناراضی از بین برود دشوار است. بینش بنیادگرایانهٔ دولت اسلامی در میان جهادیها و حامیان آنها در خاورمیانه و شمال آفریقا دارای محبوبیّت است. آنها مدهوش این وعده شدهاند که خلافتی احیا خواهد شد و نسخهٔ صریحی از شریعت اسلام را برپا خواهد کرد و در مقابل غرب خواهد ایستاد.
قطعاً موفقیتهای نظامی بر داعش کمک میکند تا تصویر شکست ناپذیری آن از بین رود. اما اگر میخواهیم واقعاً داعش را شکست دهیم باید این کار را در قلمرو اندیشهها انجام دهیم. چنین راه حلی شامل ارائهٔ یک جایگزین جدی ایدئولوژیک برای چنین تفکری است. احتمالاً چنین جایگزینی وجود دارد: اسم این آلترناتیو تونس است. علی رغم تمام مشکلات، تونس (با جمعیتی ۱۱ میلیونی) به عنوان آن صورتِ موفقیت آمیز بهار عربی ظاهر شده است. با وجود آشفتگی سیاسی و اقتصادی، تونسیها بر نهادهای دموکراتیکی که به سختی بدست آورده است تاکید دارند. حزب اسلامگرای حرکه النهضه نقشی حیاتی در این موفقیت بازی کرده است. این حزب نشان داد که مایل به تقسیم قدرت با مخالفان ایدئولوژیکش است و به رقابت سیاسی حقیقی مجال بروز داد. کمیتهٔ نوبل آخرین جایزه صلح نوبل را به گروهی چهار نفره که نقشی سرنوشت ساز در گذار دموکراتیک کشور بازی کردند اهدا کرد. این جایزه باعث توجه جهانی به این دستاورد بزرگ تونسیها شد.
اگر تونس بتواند نهادهای دموکراتیکش را حفظ کند و آنها را توسعه دهد، پیامی مهم به دیگر ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد فرستاد. این رویداد نشان خواهد داد که اعراب و دموکراسی لزوماً آشتی ناپذیر نیستند. همچنین نشان میدهد که لیبرالها مجبور به تحمل دیکتاتورهای فاسد نیستند تا آنها را از شر دیکتاتوری مذهبی در امان نگه دارند. یک دموکراسی پویا و مرفه در تونس بهترین ردّیه بر دیکتاتوری جهادگرایان است. در حال حاضر، متاسفانه تجربهٔ دموکراتیک تونس دچار بحران است. کشور درگیر منازعات سیاسی، آشفتگی اقتصادی و ضعف امنیتی است. وقت آن رسیده که جامعهٔ بین المللی با تشریک مساعی، هر آنچه لازم است انجام دهند تا تونس به آرامش بازگردد.
اگر فکر میکنید تمام اینها زاییدهٔ فکر من است، این واقعیت را در نظر بگیرید که دقیقاً تونس محلی است که داعش و گروههای وابسته به آن بیشترین حملات اخیرشان در خارج از مرزهای به اصطلاح خلافت را در آن انجام دادهاند. در مارچ ۲۰۱۵، جهادیها به یک موزه در مرکز تونس حمله کردند و ۲۱ نفر را کشتند. سه ماه بعد یک مهاجم مسلح توانست ۳۸ نفر را در منطقه ساحلی سوس به قتل برساند. چند روز پیش هم مهاجمی در یک اتوبوس حامل اعضای گارد ریاست جمهوری تونس خود را منفجر کرد که باعث کشته شدن ۱۳ نفر شد. اینها تنها مشکلاتی نیستند که تونس با آن مواجه است. اقتصاد بدون توریسم کشور هم دچار بحران است. فساد که مهمترین محرک انقلاب ۲۰۱۰ علیه زین العابدین بن علی بود نیز کماکان دست نخورده باقیمانده است. علی رغم چندین انتخابات و یک جامعه مدنی سرزنده، دولت حداقل کار ممکن برای تغییر نهادهایش را انجام داده است. به طور خاص، هستهٔ نیروی پلیس و وزارت کشور فاقد نظارت عمومی و برخوردار از قدرت زیاد باقی مانده است. با این وجود جنگ علیه جهادگرایان توجه زیادی بر نمیانگیزد. تونس به طور جدی یکی از بزرگترین منابع جذب نیروی خارجی توسط داعش است – این خود بازگوکنندهٔ مقدار کاری است که بایست در این کشور انجام شود.
زمان آن است که به عنوان یک اولویت سیاست خارجی یاری به تونس اعلان شود. جامعه بین الملل باید با تونس برای اعمال اصلاحات عمدهٔ اقتصادی همکاری کند، بویژه در زمینهٔ کمکهایی معطوف به بیکاری جوانان و شکاف ثروت و توسعه در مناطق مختلف کشور. هر دوی این کاستیها عامل اصلی جذب نیرو توسط جهادگرایان هستند. علاوه بر این باید حمایت مالی لازم برای کاهش اثرات چنین تغییراتی نیز در نظر گرفته شود. برنامههای ضد فساد و دیگر اصلاحات دولتی باید در تقدّم قرار گیرد. کوششها برای دستیابی به توافقنامه تجارت آزاد بین اتحادیه اروپا و تونس باید سرعت بگیرد. در حوزهٔ امنیتی، دولتهای غربی باید تونس را مجاب به اعمال اصلاحات در دستگاه عقب ماندهٔ امنیتیاش کنند. دستگاهی که بیمهارتی و فقدان پاسخگوییاش بیش از آنکه معارضین را متوقف کند به خلق آنها کمک میکند. کمکهای امنیتی باید بر تقویت نیروهای مرزبانی تونس تاکید کند که فاقد اراده برای حفاظت از مرزهای طولانی کشور با لیبی و الجزایر هستند.
تاثیر یک گذار موفق در تونس بر منطقهٔ پیرامونش را تصور کنید. یک دموکراسی عرب را تصور کنید که پلیس و نیروهای امنیتیاش در مقابل قانون پاسخگو هستند. یک دموکراسی مسلمان را تصور کنید که قادر به تولید ثروت و توزیع عادلانه آن است و میتواند استعداد کارآفرینی در مردم عادی را شکوفا، حاکمیت قانون را تضمین و رقابت حقیقی را فراهم کند. یک تونس مرفه و دموکراتیک این پیام را به منطقه میرساند که تنها راه ثرومند شدنِ اعراب داشتن نفت در زیر زمین نیست.
* کریستیان کرایل گزارشگر سابق مجله نیوزویک است و اکنون پروهشگر موسسه لگاتوم لندن است. علاوه بر این او پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات بین الملل در دانشگاه ام آی تی است. او این مقاله را برای فارن پالیسی نوشته است.
ترجمه از رضا عرب او فعال دانشجویی و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران بوده است که در مقطع کارشناسی ارشد ستاره دار و از ادامه تحصیل محروم شد. رضا هم اکنون دانشجوی زبان شناسی اجتماعی دانشگاه ورشو لهستان است.