تصویر از سایت رهبر ایران
امروز آیت الله خامنه هفتاد و شش ساله میشود، هفتاد و شش سالی پر از فراز و نشیب. او از دوران کودکی در خانوادهای فقیر پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتبخانه و پس از مدتی به دبستانی اسلامی به نام دارالتعلیم دیانتی رفت و تحصیلش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. خامنهای تا ۱۹ سالگی تحصیلاتی در حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف فرا گرفت و سپس برای تحصیلات عالی به حوزه علمیه قم رفت. وی در این حوزه با روحالله خمینی که از استادان آنجا بود و بعدها بنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی ایران شد آشنا شد و بر سر درسهای او نشست. در جوانی با جنبشهای مخالف حکومت پادشاهی پهلوی همراه شد و نخستین بار پس از حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر و به زندان انداخته شد. او چندین بار دیگر نیز در طی دوران حکومت شاهنشاهی توسط ساواک دستگیر شد که مجموعاً ۶ مرتبه از بازداشتهای وی در زندانهای دوران پهلوی در اسناد ساواک و زندگی نامه او ثبت گردیده است؛ این دستگیریها به آشنایی او با چندین انقلابی معروف از جمله آیتالله حسینعلی منتظری انجامید. با اوجگیری اعتراضات مردمی در سال ۱۳۵۷ و آزادسازی تعدادی از زندانیان سیاسی از سوی حکومت به منظور بازتر کردن فضای سیاسی، خامنهای پس از واپسین دوره تبعید خود در ایرانشهر به زادگاهش مشهد بازگشت.
علی خامنهای در سال ۱۳۱۸ در مشهد به دنیا آمدهاست. در شناسنامه، تاریخ تولد وی ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ ثبت شدهاست که با ۱۶ژوئیهٔ ۱۹۳۹ برابر است، اما خود زادروز صحیحش را در ۲۹ فروردین ماه میداند. پدر سید علی خامنهای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین از روحانیان آذری مقیم نجف بودند و نیایش اهل تفرش که به آذربایجان هجرت کردهبود. مادرش خدیجه میردامادی که متولد سال ۱۲۹۱ بود در سال ۱۳۶۸، تنها دو ماه بعد از شروع رهبری او درگذشت. سید جواد خامنهای امام جماعت مسجد ترکها در مشهد بود. او از ازدواج اولش سه دختر به نامهای علویه، بتول و فاطمه داشت که همگی فوت کردهاند. پس از درگذشت همسر اولش با خدیجه میردامادی، ازدواج کرد که از این ازدواج دارای ۴ پسر (سید محمد، سید علی، سید هادی و سید حسن) و یک دختر (بدری، همسر شیخ علی تهرانی) شد.
سید محمد برادر بزرگتر خامنهای، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بوده و در حال حاضر ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده دارد. برادر کوچکترش سیدهادی نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است، که در سال ۱۳۷۹ روزنامهٔ حیات نو را منتشر کرد که بعداً به دستور دادگاه ویژهٔ روحانیت توقیف شد. خواهر تنی او بدری همسر شیخ علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعّال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. کوچکترین برادر او، سید حسن، مسئول هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری وزارت نفت و نمایندهٔ وزیر نفت در این هیئت، و عضو شورای پروانه نمایش است.
پدر بزرگ مادری رهبر ایران، زاده و بزرگشدهٔ نجف و دانشآموختهٔ حوزهٔ علمیهٔ نجف و نیز از سادات میردامادی اصفهانی و مشخصاً نجفآبادی بود. او حدوداً در ۴۰ سالگی به ایران مهاجرت کرد و در مشهد به تبلیغات مذهبی و تحصیل و تدریس و نوشتن کتابهای اسلامی مشغول بود. او در زمان کشف حجاب در حکومت رضاشاه در مسجد گوهرشاد مشهد مبارزاتی کرد و پس از مخالفت با این طرح به سمنان تبعید شد و در مسجد جامع گوهرشاد سالیان بسیار امام جماعت بود و تفسیر قرآن میکرد و کتاب تفسیر قرآن خلاصهالبیان را نوشت. شوهر عمهاش شیخ محمد خیابانی بود.
سید علی خامنهای متأهل و دارای ۶ فرزند است و همسر وی منصوره خجسته باقرزاده نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و پسرانش مصطفی ،مجتبی، مسعود (محسن) و میثم است. بشری همسر محمدجواد گلپایگانی فرزند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است. هدی، همسر مصباحالهدی باقری کنی فرزند محمدباقر باقری کنی است. مجتبی با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کردهاست. مصطفی با دختر عزیزالله خوشوقت ازدواج کردهاست و مسعود نیز با فرزند محسن خرازی و خواهر صادق خرازی. میثم داماد محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران است.
سیدعلی خامنهای خود را «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی، انقلابی سید روحالله خمینی» میداند. البته به گفتهٔ خودش نخستین جرقههای انقلابی و مبارزاتی با نظام پهلوی را سید مجتبی نواب صفوی در ذهن او زدهاست:
“همان وقت جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد.”
آیتالله خمینی پیش از بازگشت از پاریس به تهران او را در کنار مطهری و بهشتی و هاشمی رفسنجانی در شورای انقلاب منصوب کرد. هنگامی که مطهری پیام خمینی را بدو رساند از مشهد به تهران آمد.
از این زمان تا پس از مرگ آیت الله خمینی و رسیدن به رهبری، مهمترین اتفاق سیاسی ریاست جمهوری وی است. نزدیکی وی با بازار و هاشمی رفسنجانی به تفاوت دیدگاه عمده ی وی با میرحسین موسوی منجر میشود و خامنه ای بر خلاف میل شخصی مجبور میشود تا موسوی را هشت سال بعنوان قدرت اجرائی اصلی کشور بپذیرد. خامنه ای با توجه به دارا بودن رای مردمی در دوره دوم ریاست جمهوری اش تمایلی به معرفی مجدد موسوی بعنوان نخست وزیر ندارد و این امر به تقابل مستقیم با ایت الله خمینی می انجامد. تقابلی که به شکست خامنه ای می انجامد و اولین جرقه های انتقام از خمینی را در ذهن وی روشن میکند.
خامنه ای پس از رسیدن به رهبری تمام توصیه های ایت الله خمینی را عملا معکوس اجرا میکند و بنا را بر حاشیه راندن خط امامی ها میگذارد. خامنه ای بنا بر عادت مالوف جمهوری اسلامی نزدیکان خود در رسیدن به رهبری را سرکوب میکند تا جایی که حامی اصلی وی در جریان رهبری، هاشمی رفسنجانی اکنون عملا خارج از حاکمیت قرار دارد و فرزندش در زندان است.
از دو مقطع حساس رهبری وی را میتوان به اعتراضات سالهای ۷۸ و ۸۸ اشاره کرد. در سال ۷۸ قدرت خامنه ای صرفا به شورای نگهبان و سپاه محدود میشد و تاثیرش بر وزارت اطلاعات نیز پس از ماجرای قتل های زنجیره ای کمرنگ تر شده بود. خامنه ای دولت اصلاحات و اصلاح طلبان را جدی ترین دشمنان خود در نظر گرفت و در دهه هشتاد تمام برنامه ریزی هایش معطوف بر سرکوب اصلاح طلبان و خارج کردن انها از قدرت بود.
خامنه ای توانست با تقلب در انتخابات ۸۴ راه را برای راست افراطی باز کند. تقلب مجدد در انتخابات ۸۸ اینبار به رویارویی خیابانی مردم و سپاهیان طرفدار خامنه ای منجر شد. رویارویی که به گسترده ترین سرکوب معترضان در زمان رهبری خامنه ای منجر شد؛ هزاران نفر راهی زندان ها شدند و صدها نفر کشته و مفقود شدند و معترضان در زندانها شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند با تمام هزینه هایی که به رهبر ایران تحمیل شد، احمدی نژاد هم به رسم مالوف سیاست در جمهوری اسلامی به جدال با وی برخواست و چندین بار در طول دوران ریاست جمهوری اش رو در روی خامنه ای قرار گرفت.
انتخابات سال ۹۲ و حضور مجدد معترضان پای صندوق رای را تحلیلگران به نوعی بازسازی خامنه ای و پیروزی وی در خاموش کردن جنبش سبز نامیدند. خامنه ای موفق شد تا معترضان را به کانال نرم تر و کم خطری ببرد و به نوعی با نظام آشتی دهد. شاید خامنه ای با پرداخت هزینه ای نچندان اندک توانست این مشروعیت را بازیابد و البته در قبال آن قوه مجریه را به طرفدارن هاشمی واگذارد. حسن روحانی توانست با چراغ سبز وی مسئله هسته ای و تحریم های سنگین را تا حدودی برطرف کند و محبوبیت بالایی در میان مردم بدست آورد. عدم موفقیت خامنه ای در انتخابات مجلس و خبرگان مجددا نشان داد که وی هرچند تسلط بالایی بر اکثر نهادهای انتخابی و انتصابی دارد اما همچنان نقاط ضعف متعددی دارد که وی را در آستانه هشتاد سالگی نگران ساخته است.
باید دید آیا خامنه ای تلاش خواهد کرد که ریاست جمهوری حسن روحانی به چهارسال دوم نرسد یا ترجیح میدهد همچنان جناح اصلاح طلبان را در صحنه بازی نگه داشته و ریل گذاری مورد نظرش را برای آینده جمهوری اسلامی پس از مرگش انجام دهد. خامنه ای گفته است که ممکن است مجلس خبرگان در دوره جدید خود به ابتلای انتخاب رهبر دچار شود و از این سو است که شاید بیشتر از هرکسی خامنه ای واقف به حال خود و نگران از دوران پس از خود است.