مهدی جلالی تهرانی- نگرانی مهم ما ابعاد غیرهستهای توافق هستهای است. الان اغلب بحثها ـ به خصوص میان کنگره و دولت آمریکا ـ مشغول سنجش اعتبار این توافق است و پیامدهای نگرانکنندهی آن در منطقه کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست. در حالی که پیامدهای منطقهای توافق میتوانند به سرعت گسترش یابند و از کنترل خارج شوند. ما از سال ۲۰۰۷ شاهد هستیم که وضعیت منطقه اهمیت خود را برای آمریکا از دست داده، و حتا در بسیاری موارد سیاستهای شتابزده و نسنجیدهی آمریکا باعث افزایش بحران در منطقه شدهاست. کماکان نیز از اظهارات مقامات آمریکایی میفهمیم که چندان اهمیتی به اثر توافق بر موازنهی قدرت در منطقه نمیدهند. در حالی که کشورهای منطقه فکر میکنند با این توافق موازنهی قدرت به نفع ایران به شدت تغییر کردهاست.
این موضوع باید ما را نگرانتر کند. بخصوص نشانههایی که در روزهای اخیر از سوی برخی کشورهای منطقه دیده میشود، عادی و معمول نیست. دیروز بحرین سفیر خود را از ایران فراخواند. سه روز پیش وزارت خارجهی مصر بطور رسمی یک بیانیه صادر کرد و به ایران هشدار داد که در امور داخلی اعراب دخالت نکند. پنج روز پیش بندر بن سلطان، معمار سیاستهای امنیتی عربستان در سالهای اخیر، در یک مصاحبه ایران را به حملهی نظامی تهدید کرد و گفت که برای این کار نیاز به حمایت آمریکا نیست. مجموعهی این واکنشها در سالهای اخیر بیسابقه هستند، و با توجه به بحران کنونی در منطقه باید آنها را جدی گرفت. این واکنشها درحالیست که همگی این کشورها از توافق هستهای شش قدرت جهانی با ایران استقبال کردهاند. بنابراین نگرانی آنان از بعد هستهای نیست.
واکنش کشورهای منطقه پس از سخنان آقای خامنهای در روز عید فطر صورت گرفت. او در نماز عید فطر گفت: «ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید. از ملت مظلوم فلسطین، از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه، از ملت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین.» از دید اعراب آقای خامنهای در حالی بر تداوم سیاست منطقهای ایران تاکید میکند که قدرتش نسب به قبل بطرز قابل ملاحظهای افزایش یافتهاست. در اسرائیل هم برداشت عمومی همین است. حتا نیروهای اسرائیلی مخالف نتانیاهو در مورد پیامدهای غیرهستهای توافق با ایران در منطقه ابراز نگرانی میکنند.
آری شاویت نویسندهی روزنامهی اسرائیلی هاآرتص در گفتگو با چارلی رز گفت که این توافق هستهای از ایران یک «هیولای غیرهستهای» در چشم کشورهای منطقه میسازد. او با اشاره به ادبیات توافقنامه گفت که اگر یک فردی از مریخ بیاید، با خواندن توافق تصور میکند ایران یک ابرقدرت است. هیچ کس از این توافق این برداشت را نمیکند که ایران در سالهای گذشته ناقض مقررات بینالمللی بوده و گزارشهای خلاف واقع به آژانس داده است. چنین تصویری باعث میشود که کشورهای منطقه تصور کنند ایران از این توافق امتیازات زیادی را دریافت خواهد کرد، و با وجود تهدیدهای صریحی که رهبر ایران میکند، خطرناکتر خواهد شد. به همین جهت شاهد یک رقابت تسلیحاتی جنونآمیز درمیان کشورهای منطقه خواهیم بود. این رقابت دست آخر به رقابت اتمی تبدیل خواهد شد.
با این وجود، آمریکا تهدیدهای ایران در منطقه را جدی نمیگیرد و حتا عملا راه را برای نفوذ منطقهای حکومت هموارتر کردهاست. به همین جهت اعراب ترسیدهاند. جان کری حرفهای آقای خامنهای را «نگران کننده و مشکل ساز» توصیف کرد. اما تجربه نشان داده این گونه توصیفات، حداکثر واکنشی است که آمریکا نشان خواهد داد. همچنین آقای کری در هنگام توضیحات خود در برابر کمیته روابط خارجی سنا گفت که این توافق صفآرایی در منطقه را عوض خواهد کرد. او به تغییر موازنهی قدرت در خاورمیانه اشاره میکرد. اما مشخص بود که نگران چنین تغییری نیست. این در حالیست که برای کشورهای منطقه یک ایران قدرتمندتر، یک تهدید جدیتر به حساب میآید. در عوض، اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا راهی منطقه شد. با چنین تقسیمکاری میان دستگاه دیپلماسی آمریکا و پنتاگون، منطقی ست اعراب و اسرائیل به این نتیجه برسند که نمیتوانند روی حمایت آمریکا حساب کنند. حمایت دولت آقای اوباما از آنها عملا به فروش سلاح بیشتر برای حفظ موازنهی قدرت به نفع اعراب خلاصه میشود.
تغییر موازنهی قدرت مهمترین عامل جنگهای کلاسیک میان کشورها است. لزومی ندارد این تغییر موازنه واقعی باشد. میتواند فقط «برداشت» یک کشور از قدرت کشور متخاصم باشد. اما همان برداشت در امکان وقوع جنگ نقشی تعیینکننده دارد. چرا که در واقعیت هیچگاه به جز در خود جنگ معلوم نمیشود که کدام طرف قدرت بیشتری دارد. وقتی در روابط بینالملل دو اتفاق همزمان میافتد: یکی این که میان دو کشور موازنهی قدرت تغییر میکند، و دیگری این که یک کشور منافع کشور دیگر را تهدید میکند، این دو کشور در آستانهی جنگ قرار میگیرند. الان وضعیت ایران نسبت به ائتلاف مخالف خود در منطقه دقیقا در چنین موقعیتی است.
در طول پنج سال گذشته ایران تحریم تسلیحاتی بود، و در هشت سال گذشته تحریم موشکی. در این مدت کشورهای عربستان، مصر، اردن، و کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس فرصت داشتند تا با خرید متناوب سلاح از آمریکا، نیروهای هوایی خود را تقویت کنند و نسبت به ایران در یک برتری نظامی هوایی قابل توجه قرار بگیرند. این مسئله اعتماد به نفس اعراب را برای جنگ احتمالی با ایران بالا میبرد. اگر یک ائتلاف عربی علیه ایران صورت بگیرد، موازنهی قدرت تابحال به نفع چنین ائتلافی بودهاست. حال ایران از تحریمهای تسلیحاتی خارج شده و به سرعت میتواند به تجهیز نظامی خود بپردازد. این جا «برداشتی» از «تغییر موازنهی قدرت» برای کشورهای مقابل شکل میگیرد. در چنین شرایطی تهدیدها جدی گرفته میشوند و گاه حتا بزرگنمایی میشوند تا با ورود به جنگ، از تغییر موازنهی قدرت به نفع کشور متخاصم جلوگیری شود.
احتمال جنگ کاملا بستگی به سیاستهای منطقهای حکومت ایران دارد. نقش جمهوری اسلامی تا کنون بر فرقهگرایی و افزایش بیثباتی در منطقه افزودهاست. اکنون که توافق هستهای بدست آمده، تنها فرصتی است که ایران میتواند سیاست منطقهای خود را نیز تعدیل کند و به اعراب اطمینان بدهد که خطری برای آنان محسوب نمیشود. آقای خامنهای دقیقا مسیر معکوس را انتخاب کردهاست. او بجای دادن اطمینان به همسایگان خود، آنان را تهدید میکند. هزینهی تهدیدهای جمهوری اسلامی بعد از توافق برای مردم بسیار بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر با چنین چشماندازی خطر جنگ از سر ما دور نشدهاست. نزدیکتر شدهاست.
مهدی جلالی تهرانی مهدی جلالی تهرانی فارغ التحصیل رشتهی علوم سیاسی از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، و رشتهی امنیت بینالملل و مطالعات خاورمیانه دانشگاه کلمبیا است. وی پژوهشگر و مدرس پیشین مرکز مطالعات ادیان و دموکراسی در دانشکده روابط بینالملل دانشگاه کلمبیا بوده است.
#اسرائیل #آمریکا #سیاستهستهای #دیدگاهنو #مهدیجلالیتهرانی #هستهای #ایران