عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی پس از سخنان صادق لاریجانی در مراسم تودیع و معارفه واکنش نشان داد و در یادداشتی دلیل عدم شکایت لاریجانی از احمدینژاد را جویا شد.
عباس عبدی نوشت: چرا دختر لاریجانی شکایت نکرد؟ پرسش اول اینکه دختر آقای رییس قوه قضاییه چرا شکایت نکرده است؟ آیا اتهام را وارد میدانسته یا امیدی به رسیدگی نداشته است؟ طبعاً آن طور که گفته شده، اتهام را قبول ندارد، ولی چرا او امیدی به رسیدگی نداشته است؟پاسخ به این پرسش آبشخور و ریشه این نوع شایعات را نشان خواهد داد.
پرونده عمویهای دختر لاریجانی در کدام دادگاه به صورت علنی رسیدگی و به چه سرنوشتی دچار شد؟
مشکل دختر خانم ایشان این است که پدرشان رییس قوه بودهاند، و اگر شکایت میکردند، به دلیل احساس و تصور عمومی از سوگیریهای قبلی، اعتبار حکم صادره به نفع او پیشاپیش با ابهام مواجه میشده است. چون پیشتر از این معلوم نشد که پرونده عمویهای ایشان در کدام دادگاه و بصورت علنی رسیدگی و به چه سرنوشتی دچار شد؟ بنابراین طرف اتهامزننده هم از این نقطه ضعف، مهمترین بهرهبرداری را کرده و اتهام میزند، هر چند اگر ادلهای ندارد کاری بغایت غیراخلاقی کرده است. از سوی دیگر بجز موارد استثنا هر دادگاهی لزوماً باید علنی شود تا حکم صادره آن مورد پذیرش افکار عمومی باشد. به دلایل گوناگون دستگاه قضایی زیر بار این قاعده و برگزاری علنی این گونه دادگاهها نمیرود. به همین دلیل پیشاپیش دست خود را از حیث اثبات بیطرفی و منصفانه بودن حکم صادره بسته است. زیرا قادر نیست که با علنی کردن برخی دادگاههای محدود که حکم آنها مطلوبشان تلقی میشود، بیطرفی خود را ثابت کند. حتی با محدود کردن انتخاب وکیل بیش از پیش بیطرفی و اعتماد به نفس خود را با پرسش و ابهام مواجه کرده است. به علاوه این دستگاه قادر به محاکمه فردی مثل اتهامزننده یا شایعکننده این اتهام به دختر ایشان نیست، زیرا او پروندههای زیادی داشته است که بدون هیچ مجوز قانونی از رسیدگی به آنها پرهیز میشود. حال چگونه میتوان تمام پروندههایی که علیه او و مربوط به حقوق عمومی است را مسکوت گذاشت ولی این پرونده، خصوصی را رسیدگی کرد؟
دستگاه قضایی نمیتوانست به این اتهام رسیدگی کند، زیرا اتهام مشابهی افراد همسو با آنان به رییس جمهور اسبق زده بودند
فراموش نکنیم که دستگاه قضایی نمیتوانست به این اتهام رسیدگی کند، زیرا اتهام مشابه دیگری را که افراد همسو با آنان به رییس جمهور اسبق زده بودند، حاضر به رسیدگی و استیفای حق نشد یا تاکنون نشده است. پس چگونه میتواند این پرونده را رسیدگی کند؟ اگر همه اینها را نادیده بگیریم، دستگاه قضایی در این مورد خاص وظیفه دیگری هم داشته است. فارغ از اینکه دختر آقای رییس قوه شکایت کند یا نکند، مقامات قضایی و دادسرا باید این اتهام را جدی میگرفتند و مفتری را احضار و درخواست ادله میکردند. اینکه نمیشود در یک جامعه اتهام بزرگی به چنین اشخاصی زده شود ولی هیچگونه رسیدگی قضایی و منصفانه صورت نگیرد. این وضع موجب اغتشاش مفهومی و فکری میشود. این کار را باید با اتهام زنندگان به آقای خاتمی نیز انجام میدادند. با حلال نکردن مفتری مشکل مردم حل نمیشود. رییس قوه قضاییه باید قانون را اجرا کند نه این که حواله به آخرت دهد.
ایشان معترض است که در برخی جاها که دخترشان را دیدهاند گفتهاند که آیا از زندان به مرخصی آمده است؟ البته ایننکته مثبت برای دستگاه قضایی است که آن دسته از مردم و احتمالا آشنایان پرسشکننده فکر کردهاند که دادگستری به مرحلهای رسیده که دختر رییس قوه را محاکمه و به زندان محکوم کرده است. این نکته مثبت را نباید نادیده گرفت. چون افراد بدبین به دستگاه قضایی اگر ایشان را میدیدند میگفتند شما را که محاکمه و زندان نمیکنند!
چرا چنین شایعهای پذیرفته میشود؟
ولی مسأله مهمتر این است که چرا چنین شایعهای پذیرفته میشود؟ آیا هر جای دنیا از اینگونه شایعات شود به سرعت پذیرفته میشود؟ حتی از سوی نزدیکان و آشنایان دختر رییس قوه؟ اگر دستگاه قضایی اخبار را صریح و دقیق و درست طرح میکرد و نظام اطلاعرسانی آن مورد پذیرش افکار عمومی بود، قطعاً کسی به شایعات توجهی نمیکرد. مسأله مهمتر از شایعهپراکنان، زمینههای پذیرش شایعه است. زمینههایی که فراتر از شایعهساز و منتشر کننده آن است و باید به علل این آسیب پرداخت.