وقتی به شکل اعتراضی جنبش سبز دقت کنیم، اساس آن را در اعتراضهای خیابانی مییابیم. جنبش سبز با خیابان آغاز شد، خیابان تداوم پیدا کرد و صدالبته با کوتاه شدن دست مردم از خیابان، که دلایل متعددی دارد و جای توضیح آن اینجا نیست، به محاق رفت. رهبران جنبش سبز با این که هرگز خود را خارج از نظام جمهوری اسلامی بازتعریف نکردند، اما دل به خیابان سپردند و با آنکه میدانستند ممکن است از دل اعتراضات خیابانی، فروپاشی نظام رخ دهد به خیابان پشت نکردند. تظاهرات سراسری دیماه ۹۶ نیز با آنکه دوهفته بیشتر به درازا نکشید و در همین دو هفته تاثیری بزرگ بر فضای سیاسی کشور داشت، بسترش را بر خیابان گسترد. مردم معترض در بیش از ۸۰ شهر ایران به خیابان آمدند و به کلیت جمهوری اسلامی اهم از اصلاحطلب و اصولگرا نه گفتند. میبینیم که هر دو جنبش در خیابان متولد شدند اما گویی فاصلهای بین ۸۸ و ۹۶ است و بدنه این دو جنبش باوجود اشتراکهای احتمالی، هویت خود را منحصر به فرد تعریف میکنند. منشاء این فاصله چیست و چگونه میتوان به سمت پیوند دادن ۸۸ و ۹۶ رفت؟
نخستین وجه اختلاف بین ۸۸ و ۹۶ در خاستگاه اعتراضی بدنه این دو رویداد است. جنبش سبز عمدتا ازسوی طبقات متوسط به بالا در شهرهای بزرگ هویت میگیرد که مطالباتی از جنس آزادیهای سیاسی-اجتماعی دارند. آنها ابتدا از اعتراض به تقلب و کودتای انتخاباتی به خیابان آمدند، تظاهرات سکوت برگزار کردند و تلاش کردند تا هرآنچه متعلق به حکومت بود را از او پس گرفته و به مردم برگردانند. در مقابل، مردم معترض در ۹۶ عمدتا از طبقات پایین و بهحاشیه رانده شده بودند که طعم فقر و تبعیض آنها را به خیابان کشاند، مهمترین انگیزه آنها اقتصاد بود و در شکل اعتراض خود، اصل را بر واکنش مشابه با نیروی سرکوب گذاشتند و دفاع مشروع در برابر خشونت را مجاز برشمردند. اما بااینکه این تفاوت در خاستگاه ممکن است به فاصله بین ۸۸ و ۹۶ منجر شده باشد، همچنان خواسته نهایی «بدنه» این اعتراضات یکسان است: تغییر جمهوری اسلامی. باید به سازوکاری اندیشید که طی آن به مردمی که خود را متعلق به این خیزشها میدانند بقبولانیم که هدف مشترک هر دو گروه میتواند آنها را به هم نزدیک کند و در آینده اگر بار دیگر هرکدام از گروههای اجتماعی به خیابان آمدند، دیگر گروهها برای رسیدن به هدفشان به آنها ملحق شوند. مهمترین عنصر در این بههم پیوستن، اعتماد است. اعتمادی که جمهوری اسلامی تلاش کرده تا به شیوههای مختلف آن را خدشهدار کرده و تا میتواند فاصله ۸۸ تا ۹۶ را بیشتر و بیشتر کند.
دومین تفاوت عمده بین ۸۸ و ۹۶ رخنه ایده اعتبارزدایی از خیابان در بخشی از بدنه ۸۸ است. این ایده که حامل اصلی آن اصلاحطلبان هستند در تلاش است تا خیابان را بستری ناامن برای پیگیری خواستههای مردمی معرفی کند که «انسان عاقل و دوراندیش» از آن دوری جسته و صندوق رای را بهعنوان تنها مسیر تغییر برمیگزیند. اصلاحطلبان از خیابان وحشت دارند مگر آنکه مطمئن باشند که کنترل کامل آن را در دست دارند. آنها آشکارا از مشارکت در اعتراضات خیابانی ۸۸ پشیماناند و در مقابل مردم معترض در ۹۶ ایستادند. استراتژی آنها برای اعتبارزدایی از خیابان هم القای وحشت از آینده اعتراض است. آنها مردم را از سوریهای شدن ایران میترسانند. سوریهای که خود آنها از نقش جنایتبار جمهوری اسلامی در آن دفاع کرده و میکنند. برای مقابله با این استراتژی باید با تمام توان اعتبار اصلاحطلبان را زیر سوال برد و نادرستی استدلالشان و فریب شعارهایشان را نشان داد.
#جنبشسبز #اعتراضاتدیماه #خامنهای #دیدگاهنو #حسینترکاشوند #اصلاحات #جمهوریاسلامی #سرکوبمردم