مصطفی فحص (شرقالاوسط) – از بزرگترین اشتباهات مقتدی صدر روحانی شیعه عراقی تحلیل غلط او از تحولات اجتماعی به ویژه ارزیابیاش از فضای جدید شیعیان این کشور است. مقتدی صدر در برخورد با قیام مردمی اکتبر ۲۰۱۹ به دیدهی اعتراضات محدودی نگاه میکرد که تاثیر مهمی بر روند تحولات کشور نخواهد داشت و با این نگاه در آزمون خود در همراهی کردن با جنبش خیابانی مردود شد. او نه تنها شرطبندیهای خود مبنی بر تاثیرگذاری بر جنبش و هدایت آن طبق مراد و اهداف خود برای داد و ستد سیاسی با احزاب وابسته به رژیم ایران را باخت بلکه جنبش خیابانی عراقیها بر او و جریانش غلبه کرده و مرزها و چارچوبهای مورد نظر وی را پشت سر گذاشت.

مقتدی صدر در توهمی محض تصور میکرد، با ترک میادین تظاهرات، که در توافق با رژیم تهران آن را اتخاذ کرد، جمعیت و شمار تظاهرکنندگان کاهش یافته و در نهایت او بر موج اعتراضها سوار شده و کنترل آن را به دست خواهد گرفت. اما خیلی زود از اینکه تصمیم او هیچ تأثیری بر گستردگی تظاهرات نگذاشت و نتوانست اراده تظاهرکنندگان را به نفع خود تسخیر کند و تظاهرات بدون هواداران وی با گستردگی بیشتری همچنان ادامه یافت، غافلگیر و شگفتزده شد. واکنش معترضان به رفتار او نه تنها از انتظارات وی بسیار فراتر رفت بلکه اینبار معترضان ضمن باز گشت مجدد به میدانهای تظاهرات باز هم میادین را پر از جمعیت کردند و مقتدی صدر را که اعتبار خود را به واسطه حمایت از جنبش مردم به دست آورده بود، پس از پشت کردن وی به معترضان، به اتهام ترور «جنبش» در صدر فهرست متهمان قرار دادند.
قبل از تغییرات و تحولات اخیر در موضعگیریهای مقتدی صدر، بسیاری از آگاهان سیاسی مستقل و خردمندان عراقی به او هشدار داده بودند که خروج او از صف مخالفان دولت مورد حمایت جمهوری اسلامی گزینهی خطرناکی است که فرصت بازگشت برایش باقی نخواهد گذاشت و تغییر موضع از پشتیبان اعتراضات ضد فساد به دشمنی با جنبش برای او بسیار پر هزینه خواهد بود. او نه تنها به ندای خردمندان و عاقلان سیاسی گوش نداد بلکه تلاش کرد با حمله به تظاهرکنندگان شرایط خودش و حتی دشمنان جنبش را که تا دیروز دشمنان او نیز بودند بر معترضان در میادین تحمیل کند.
مقتدی صدر اکنون با سفرش به ایران و پناه بردن به جمهوری اسلامی و اقامت در شهر قم و ارسال پیامها و دستوراتش از آنجا به هوادارانش به تهدیدی جدی برای جنبش اکتبر تبدیل شده است.
بیتردید برای مقتدی صدر درک تحولات ساختاری در فضای سیاسی و اجتماعی شیعیان عراق با معیارهای جدید قابل فهم نیست چرا که معیارهای جدید عراقیها در قالب یک جنبش مدنی- سیاسی بسیار آگاهانه از همه چارچوبهای فرقهای و دینی که مقتدی صدر پاهایش بر آنها استوار است، گذر کرده. معیارهای این جنبش تاثیر منفی مستقیم بر سلطهگری واقتدار مبتنی بر نفوذ مذهبی مقتدی صدر گذاشته و نفوذش را به شدت کاهش داده است. پروژههای صدر با وجود سر دادن شعارهای اصلاحطلبانه با مفهوم مدرن پروژه «دولت- ملت» به هیچ عنوان مطابقت ندارد. او نمیخواهد که معیارهای جنبش به هسته اصلی نظامی که او پس از سال ۲۰۰۳ و پس از سرنگونی رژیم صدام حسین در ایجادش شریک بود، نزدیک شود.
با مردم؛ ولی فقط تا جایی که نظام بماند!
مقتدی صدر که هیچ نقشی در آغاز جنبش نداشت در اوایل اکتبر تلاش کرد تا خود و هوادارانش را با جنبش خیابانی ادغام کرده و به آن نزدیک شود اما در لحظه سرنوشتساز حقیقی او بیشتر به فکر حساب کردن «سود و زیان» بقای خود در جنبش مشغول بود.
دکتر فارس کامل نظمی در مقالهای در روزنامه عراقی «المدی» تحت عنوان «مقتدی صدر بین آرمانهای اصلاحات و ترس از تغییرات ریشهای» میگوید: «مقتدی صدر همه زندگی سیاسی خود را در دوره پس از تغییرات سال ۲۰۰۳ و سقوط رژیم سابق عراق به دست آمریکا سپری کرده و این باعث شده که او از لحاظ روحی و روانی به نظام فعلی عراق وابسته باشد؛ نظامی که شاید بطور کامل باب دل او نباشد اما وی حداقل اهرمهای فشار مذهبی برای امتیازگیری از این نظام را هنوز دارد. صدر اما از یک نظام سیاسی در آینده با هویتی «ناشناخته» به شدت هراس دارد بهخصوص اگر نظام آینده همانطور که رهبران و کنشگران عراقی میگویند بر مبنای چارچوبهای مدنی، خلاقیتها، لیاقتها و صلاحیتهای علمی و تخصصی افراد جامعه یعنی به دور از سهمیهبندیهای فرقهای استوار باشد.»
از همین روست که معضل فعلی صدر با «جنبش تغییر» آغاز شد. هنگامی که جنبش انقلابی اکتبر تغییرات فراگیر هم ساختاری و هم راهبردی را مطرح کرد به صورت تهدیدی برای صدر که یکی از سهامداران نظام فرقهای موجود است تبدیل شد. پس او برای تحمیل ارادهی خود و هدایت جنبش به تکاپو افتاد تا اینکه سرانجام به «انتفاضه» علیه اعتراضات مردم متوسل شد. او در «انتفاضه»ی خود از به کار گرفتن انواع خشونت علیه جنبش مسالمتآمیز جوانان دریغ نکرد؛ او چنان عمل کرد که گویا خود همهکاره دولت عراق است! صدر تظاهرکنندگانی را که تا دیروز آنها را «آزادگان» خطاب میکرد ناگهان «راهزن» و «نفوذی بیگانه» نامید و رفتارشان را مغایر با دین اسلام توصیف کرد! به ویژه وقتی اجازه داد عدهای از هوادارانش با اسلحه گرم و چماق و چاقو به تجمعکنندگان در میادین حمله کرده و علیه زنان و جوانان معترض دست به خشونت بزنند تا جایی که هوادارانش ۸ نفر را در شهر نجف به قتل رساندند؛ اقدامی که با مخالفت شدید مرجع شیعیان عراق آیتالله سیستانی مواجه شد و نماینده او در نماز جمعه هفته گذشته این اقدام را محکوم کرد. صدر میخواست محمد علاوی را که گزینه مورد قبول احزاب تابع رژیم ایران است به مخالفان تحمیل کند اما این خواست او نه تنها با مخالفت سیستانی بلکه با مخالفت تمام معترضان مواجه شد.
صدر عملا در تطبیق تضاد رفتاری خود بر سیاست که یک پا در سلطه سیاسی حاکم کنونی بغداد و پای دیگر در صفوف معترضان داشت، شکست فاحشی خورد. تحولات سریع و تبلور خواستههای مخالفان او را مجبور کرد تا راه خود را انتخاب و تکلیفاش را در برابر جنبش روشن کند.
شرایط جدید باعث شد تا صدر به ماهیت حقیقی خود بازگردد و خاطرهی آغاز جنبش صدریها که با هویت «شبهنظامی خشونتطلب» در سال ۲۰۰۴ در فضای بیدولتی عراق ظاهر شد بار دیگر در اذهان عراقیها زنده شود. بازگشت دوباره صدر به خشونت در این مرحله به مراتب خطرناکتر از گذشته است اما او هنوز این واقعیت را درک نکرده است که در گذشته او با دشمنی جامعه شیعیان در شهرهای شیعهنشین مواجه نبود و میدان برای او و جریانش خالی بود تا یکهتازی کند! اما امروز شرایط فرق کرده و او در برابر ملتی قرار گرفته که اغلب آن شیعه است و فرقهگرایی قیام کرده است! مقابلهی او با این جنبش و این مردم در شرایط کنونی هیچگونه مشروعیت مذهبی و دینی ندارد. بنابراین اتخاذ چنین موضعی شبح خشونت مدنی و جنگ داخلی شیعه- شیعه را در عراق افزایش خواهد داد و اگر مقتدی صدر در تصمیم خود برای سرکوب و نابودی جنبش مردمی اصرار بورزد مطمئنا خطر تجزیهی عراق و نابودی آنچه از دولت مرکزی باقی مانده، بسیار تشدید خواهد شد.
مقتدی صدر با اقامت در قم و اتخاذ مواضع منفعلانه و بیثبات، اعتماد جنبش سراسری، نخبگان سیاسی- مدنی، سکولارها و چپگرایان عراق را که از سال ۲۰۱۴ تا کنون او را همراهی کرده و جریان صدریها را به سمت فضای عمومی کشانده و به او هویت ملی دادهاند، به کلی از دست داده و در مقابل به کسانی (جمهوری اسلامی) روی آورده است که در دایرهای تنگ و محدود بنا بر تضمین منافعشان از او حمایت میکنند. صدر با از دست دادن اعتماد ملی و مردمی به ویژه در شهرهای شیعهنشین دیگر چیزی در دست ندارد و همپیمانانش در فردای تحولات عراق که در راه است و هیچ گریزی از آن نیست، کاری از دستشان بر نمیآید. با این حال برخی تحلیلگران عراقی معتقدند که درهای سیاسی برای کاهش ضررهای صدر هنوز هم به روی او باز است.
ترجمه از کیهانلندن