علی افشاری - سخنان خامنهای در دیدار سالانه با مقامات قوه قضائیه پیامدهای متفاوتی برای روسای فعلی و سابق قوه قضائیه داشت. وی در صحبتهایش با تجلیل از فعالیتهای قوه قضائیه در برخورد با پرونده مفاسد اقتصادی مدعی شد که این تلاشها از زمان مدیریت صادق لاریجانی رئیس قبلی قوه قضائیه شروع شده بود. بدینترتیب وی آب پاکی بر روی دستان جمعی از کارگزاران نظام ریخت که انتظار داشتند محکومیت طبری مقدمه دادگاهی شدن صادق لاریجانی و یا برکناری او از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام شود.

ظاهرا بازنده اصلی سخنان خامنهای ابراهیم رئیسی است که اولا در تلاش برای واریز کردن اعتبار دادگاههای نمایشی به حساب خود و ترسیم "قهرمان مبارزه با فساد اقتصادی" از خویش ناکام شد؛ او حالا رئیسی است که ادامه دهنده پروژه سلف خود است و در مزایای احتمالی با او شریک است. ثانیا محاکمه پر سر و صدای طبری به هدف نهائی به حاشیه راندن پسر معمم میرزا هاشم آملی نمی رسد و کماکان او یک رقیب به حساب میآید.
موضعگیری خامنهای که مسبوق به سابقه است، هدف برقراری توازن بین نیروهای متحد و پشتیبان را دنبال میکند تا هم موقعیت بالادستی خود را با جلوگیری از قدرت پیدا کردن بیش از یک حد یک فرد یا یک گروه تحکیم کند؛ هم وفاداری آنها تضمین شود.
در عین حال جنبه دفاعی هم دارد. اگر قرار باشد صادق لاریجانی به خاطر تخلفات معاون اجرائی مسئول دفتر ریاستیاش بازخواست شده و به خاطر ضعف در نظارت مورد شماتت واقع شود، آنگاه همین نسبت بین صادق لاریجانی و خامنهای نیز برقرار می شود. در واقع وضعیت مشابه شرایطی است که زمزمه احضار علی فلاحیان در پرونده قتلهای زنجیرهای به گوش میرسید و او گفت من اگر به دادگاه بیایم با رئیسم میآیم. بدینترتیب همانگونه که بار همه تقصیرات بر دوش سعید امامی گذاشته شد، این بار نیز اکبر طبری نقش مشابهی یافتهاست تا مصونیت برای مقامات بالا ایجاد شود.
تشکر صادق لاریجانی به معنای خروج وی از تنگنایی است که بعد از بازداشت طبری دچار شده بود؛ البته واکنش اولیه او در تغییر فضا نقش داشت، به احتمال زیاد نامه منسوب به او خطاب به رهبری که با واکنش تند شیخ محمد یزدی مواجه شد و تکذیب شد، در واقع صادر گشته بود. این اتفاق احتمال جانشینی رئیسی را تا حدی کاهش داد.
از زاویهای دیگر خامنهای با حمایت از صادق لاریجانی حجت را تمام کرد که تکمیل پروسه روسی شدن در عملکرد نظام را باید جدی گرفت؛ حکومت از آن مفسدان و شاه دزدانی است که مراتب وفاداری به نهاد ولایت فقیه را به خوبی ادا کنند. دادگاه نمایشی اکبر طبری دنبال مدیریت واکنشها و آرام سازی جامعه در پی حس کاذب فسادستیزی است که قرار نیست امتیاز انحصاری برای ابراهیم رئیسی باشد.
البته خامنهای توجهی خاصی به رئیسی نیز داشت و اهتمام وی در "ویرایش ارتقاء یافته سند تحول قضائی" را ستود که در مشورت با اساتید دانشگاه و مدرسان حوزه علمیه قم تدوین شدهاست. همچنین دوره ریاست وی را زمان اوج گرفتن مبارزه با فساد اقتصادی توصیف کرد. اما سند تحول قضائی در همان تنگنای نظری قوه قضائیه گرفتار است که در چارچوب تفسیر بنیادگرایانه از فقه شیعه اثنیعشری و وابستگی به ساخت مطلقه قدرت مقید شدهاست. این نگرش که از ابتدای تاسیس حیات جمهوری اسلامی با پافشاری آیت الله بهشتی بر لایجه قصاص و وابستگی نهادی دادگستری به نهاد ولایت فقیه و بالادستی فقهای بنیادگرا شکل گرفت، دادگستری و امر قضاوت در ایران را گرفتار نگرشهای منسوخ شده و واپسگرا کردهاست. در واقع بر خلاف تعریف خامنهای این پارادایم با مفهوم و معنای «تحول» تعارض دارد و نگاهی ایستا و متحجر را نشان می دهد که با روح زمانه سازگار نیست و ناگزیر سیر قهقرایی را طی میکند.
خامنهای در ادامه سخنانش با تکرار بدیهیات و حرفهای تکراری، سخنانی شعاری در خصوص معایب فساد برای کشور را برشمرد، اما توضیح نداد چه مشکلی وجود دارد که فساد اقتصادی به لحاظ کمی و کیفی در دوران رهبری وی گسترش یافته است. او تایید کرد که مفسدان نه تنها در بیرون از قوه قضائیه بلکه در داخل آن نیز وجود دارند و خطر آنها بیشتر است. این بخش از صحبتها اشاره به پرونده شبکه اکبر طبری دارد که می توان از همان الان پیشبینی کرد که مجازاتهای سنگینی دریافت خواهند کرد. خامنهای در بخش دیگر از سخنانش برخی از مقاومتهای داخلی در برابر تحولات در قوه قضائیه را ناشی از فقدان سوء نیت و از سر ناتوانی و بی حوصلهگی برخی در برابر تغییرات برشمرد که می تواند علامتی دال بر عدم تغییرات زیاد در مقامهای قضائی باشد.
اگرچه هنوز معادله جانشینی خامنهای پر از ابهام و نقاط ناروشن است، اما رقابت بین قاضیالقضات های لاحق و سابق وجهی از این معادله است، اگرچه تمامیت رقابتها را پوشش نمی دهد. این تصور هم وجود دارد که این رقابت برای پوشاندن حرکت اصلی است تا مهرهای که قرار است جانشین شود با کمترین حاشیه و به سهولت بر مسند ولایت فقیه آینده بنشیند و آماج حسادتها و تخریبها واقع نشود.
ولی مستقل از اینکه کدام سناریو به واقعیت نزدیک است، این مسئله قطعی است که حامیان رهبر شدن رئیسی تیرشان در پرونده طبری به سنگ خورد و باید به دنبال ترفند و طرح دیگری برای از صحنه به در کردن صادق لاریجانی باشند.