
فیروزه رمضانزاده: محمداشرف غنی احمدزی، سیزدهمین رییس جمهور افغانستان ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۴ همراه با هیاتی ۷۰ نفره به تهران رفت و در کاخ سعدآباد با حسن روحانی، همتای ایرانی خود دیدار و تفاهمنامههایی در زمینههای اقتصادی، انرژی و… با ایران امضا کرد. اشرف غنی درحالی به منظور یک سلسله دیدارها از برخی کشورهای منطقه در سر راه خود به ایران هم سفر کرد که گفته میشود پس از روی کار آمدن دولت وحدت ملی روابط دو کشور به سردی گراییده است. از سوی دیگر در پنهان، اختلافات و دلخوریهایی جدی و اغلب قدیمی بین ایران و افغانستان همواره خبرساز بوده است.
رابطه دو کشور نسبت به ده سال پیش سردتر است
گفته میشود هرقدر حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان در سیاست خارجی از مناسبات نامتوازن و اغلب نامتعادل و باری به هرجهت پیروی کرد و باعث دلخوری و نارضایتی همسایگان شرقی و متحدان غربی افغانستان شد اشرف غنی، رییس دولت وحدت ملی قصد ندارد دنباله رو حرف و حدیثهایی باشد که در مناسبات سیاسی کرزی ایجاد شده بود.
اشرف غنی چند ماه پیش، برنامه سفر خود به ایران را به خاطر سفر به عربستان به تعویق انداخت. او دهم اسفند ماه گذشته نیز سفر خود به ایران را به بهانه «وقوع حوادث ناگوار طبیعی» از جمله وقوع بهمن و سیلاب در برخی نقاط افغانستان لغو کرد. او در طول دوره ریاست جمهوری خود تاکنون سه بار به عربستان سفر کرده است. ازسوی دیگر افغانستان با انتشار یک اعلامیه از عربستان سعودی و دفاع از حرمین شرفین حمایت کرده است که این موضوع، اختلافی آشکار بین سیاست خارجی دولت تدبیر و امید و دولت وحدت ملی ایجاد کرد درحالی که ایران مخالفت شدید خود را با این ائتلاف اعلام کرده و از شیعیان حوثی یمن حمایت میکند.
فواد احمدی، روزنامه نگار افغان ساکن هرات با تاکید براین موضوع که رابطه افغانستان و ایران با روی کار امدن اشرف غنی به سردی گراییده است به دیدگاه نو میگوید: «اشرف غنی احمدزی پس از انتخابات جنجالی روی کار آمد که باعث ایجاد حکومت وحدت ملی گردید. محمد اشرف غنی پس از به قدرت رسیدن برعکس سیاست حامد کرزی در قبال کشورهای همسایه رابطه خود را با ایران سرد و با پاکستان گرم کرد. پس از به قدرت رسیدن به پاکستان سفر کرد و در چندین نوبت، سران بلند پایه پاکستان به افغانستان آمدند و با مقامهای این کشور دیدار و گفتگو کردند.»
این روزنامه نگار، سردی رابطه افغانستان و ایران را تایید میکند و میگوید: «سردی این روابط وقتی بیشتر شد که اشرف غنی به کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی بیش از هر زمان دیگری نزدیک شد. اشرف غنی پس از به قدرت رسیدن به اکثر کشورها از جمله عربستان سعودی بارها سفر کرد اما سفری به ایران نداشت.»
به گفته وی، تیرگی رابطه افغانستان و ایران زمانی بیشتر میشود که اشرف غنی از عربستان سعودی و جنگ علیه حوثیهای یمن حمایت میکند. اگرچه این مساله با واکنش تند مردم افغانستان نیز همراه بود اما در سطح منطقه نیز رابطه ایران و افغانستان را سردتر از گذشته کرد.
احمدی در ادامه میگوید: «حمایت افغانستان از عربستان سعودی از جنگ و بمباران یمن میتواند تبعات بدی را برای افغانستان از جمله مهاجرین این کشور در ایران داشته باشد.»
احمدی تایید میکند که اکنون مشخص است رابطه ایران و افغانستان نسبت به ده سال گذشته سرد است چراکه تنها مقام بلند پایه افغانستان که پس از روی کار آمدن حکومت جدید به ایران سفر کرده است محمد محقق، معاون دوم عبدالله عبدالله رئیس اجرایه حکومت وحدت ملی و همچنان وزیر امور مهاجرین افغانستان بوده است.
این روزنامه نگار ساکن افغانستان با بیان اینکه افغانستان و ایران در زمان حکومت حامد کرزی رابطه تنگانگی داشتند میگوید: «حامد کرزی در چند سال حکومت خود بارها به ایران سفر کرد و روسای جمهور ایران نیز به کابل آمدند و از گرمی روابط دو کشور سخن زدند.»
به گفته این روزنامه نگار افغان، رابطه افغانستان و ایران با روی کار آمدن حسن روحانی حتی نسبت به دوره احمدینژاد بهتر شد، چنانچه حامد کرزی در مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران شرکت کرد و در گفتگو با برخی رسانهها از بهتر شدن رابطه افغانستان و ایران سخن زد. حامد کرزی بارها در کنفرانسهای خبری و نشستهای بین المللی از ایران به عنوان یک کشور دوست و برادر عنوان کرد و همواره تاکید داشت که کشورهای همسایه میتوانند نقش بهتری در آینده افغانستان داشته باشد.
وی تاکید میکند: «حامد کرزی بارها حتی خبرهای منتشر شده از سوی نیروهای خارجی مبنی بر ارسال اسلحه به شورشیان از ایران را رد کرد و تاکید نمود که هیچ سندی وجود ندارد و این مسله همواره باعث خوش بینی مقامهای ایرانی به دولت افغانستان در چند سال گذشته شد.»
اشرف غنی دنباله رو سیاستهای کرزی نیست
فواد احمدی، روزنامه نگار افغان، رابطه کشورمتبوعش با ایران را بر خلاف خواست آمریکا چنان در دوره کرزی تنگاتنگ عنوان میکند که به گفته وی حتی بارها این مسله مطرح شد که دولت ایران برای حامد کرزی پول نقد فرستاده است.
مهدی جلالی تهرانی، کارشناس امنیت بین الملل در دانشگاه کلمبیای امریکا با تایید ارسال پول از سوی جمهوری اسلامی به دولت کرزی به دیدگاه نو میگوید: «پول نقد از جانب دولت جمهوری اسلامی به صورت مستقیم برای دفتر کرزی فرستاده میشد و کرزی نه تنها این موضوع را تکذیب نکرد بلکه این موضوع را برعهده گرفت و گفت این پولها را قبول کرده است.»
از دیدگاه وی، اشرف غنی و عبدالله، این دو سیاستمدار سکولار و تکنوکرات که بارها در گذشته از نظام جمهوری اسلامی انتقاد کردهاند همانند کرزی از سیاست ریش سفیدانه پیروی نمیکنند. دولت وحدت ملی بسیار منظم و طبق چارچوب قوانین بین المللی عمل میکند درحالی که کرزی از مصالحات ریش سفیدانه پیروی میکرد چه در درون افغانستان با اقوام، والیان و جنگجویان قدیمی و چه در خارج از مرزها با ایران و امریکا که تا آن زمان در دشمنی کامل و تخاصم روشن بین المللی به سر میبردند.
این کارشناس امنیت بین الملل با بیان اینکه کرزی میخواست ایران و امریکا و طالبان را با هم داشته باشد معتقد است: «کرزی با ادامه سیاست خنثای خود، فساد بسیاری ایجاد کرد چون به تمام ذی نفوذها هم پول میگرفت و هم پول میداد و در مجموع یک دولت کاسبکارانه بود.»
از دیرباز، چالشهای امنیتی بسیاری در روابط بین ایران و افغانستان وجود داشته است از مساله مهاجرین گرفته تا مواد مخدر، قاچاق انسان و جرایم سازمان یافته که کماکان دو کشور در مورد این مسائل به یک راه حل عملی نرسیدهاند.
احمدی، روزنامه نگار افغان در ادامه میافزاید: «رابطه افغانستان با ایران حتی پس از اخراج مهاجرین افغان که باعث استیضاح داکتر رنگین اسپنتا، وزیر خارجه پیشین افغانستان به پارلمان کشور شد نیز به سردی نگرایید.»
سپنتا در روز ۱۰ می۲۰۰۷ میلادی به دلیل آنچه ضعف در جلوگیری از اخراج مهاجرین افغان از ایران خوانده شد، از سوی مجلس نمایندگان افغانستان استیضاح شد.
کارشناس امنیت بین الملل دانشگاه کلمبیا وضعیت مهاجران افغان را یکی از مسائل مهمی عنوان میکند که اشرف غنی روی میز مذاکره با حسن روحانی گذاشته بود. وی به سیاستهای چندگانه ایران در مورد مهاجران افغان اشاره میکند و میافزاید: «ایران در برهههای مختلف تاریخیگاه پذیرای مهاجران بود،گاه اصلاً آنها را نپذیرفت وگاه آنها را در سکونت گاههایی سکونت داد نظیراردوگاه مشهور «عسگرآباد».
دفتر اتباع و مهاجران وزارت کشور ایران گزارش کرده است که ۲. ۴ تا ۳ میلیون افغان در ایران زندگی میکنند که از این تعداد حدود ۱. ۴ تا دو میلیون نفر مجوز قانونی سکونت در ایران را ندارند.
جلالی تهرانی، برخورد جمهوری اسلامی با مهاجران افغان را بسیار نامناسب توصیف میکند به خصوص مهاجرانی که بدون برگه تردد در ایران زندگی میکنند. وی میافزاید: «جمهوری اسلامی با بسیاری از افغانهایی که دارای برگه تردد بودهاند به مانند یک مجرم برخورد کرده است.»
حسن روحانی در نشست مطبوعاتی اخیر خود در حضور اشرف غنی از صدور ویزا برای همه مهاجران افغان خبر داده و گفته بود: «قرار شد همه افرادی که در این کشور حضور دارند به دقت ثبتنام شوند و دو دولت بتوانند ترتیبی را مشخص کنند که افرادی که بخواهند در ایران حضور پیدا کنند، چه برای فعالیت اقتصادی و کاری و چه تحصیلی، در چارچوب ویزا و قانون این تردد کنند.»
بیتفاوتی مسوولان جمهوری اسلامی نسبت به قتل فرخنده، زن جوانی که در کابل به اتهام آتش زدن قرآن سوزانده شد نیز یکی دیگر از مسائلی است که جامعه مدنی دو کشور را متاثر کرد.
جلالی تهرانی به این نکته اشاره میکند که قتل فرخنده باعث شد تا مردم در افغانستان به خصوص زنان در یک هویت تازه اجتماعی وارد صحنه شوند، هرچند کشته شدن فرخنده، یک مقطع بزرگ تاریخی برای استیفای حقوق زنان به شمار خواهد رفت، خیابانی به نام فرخنده ثبت شد اما مسوولان جمهوری اسلامی هیچ گونه واکنشی نسبت به این موضوع نشان ندادند.
جلالی تهرانی در ادامه به اعدام اتباع افغان در ایران اشاره میکند و میگوید: «مساله مقابله با ترانزیت مواد مخدر یکی از مسائل مهم امنیتی میان افغانستان و ایران بوده و هست اما با توجه به اینکه دولت کرزای از ایران پول میگرفت با این مساله با تسامح روبرو میشد و به شکلی صوری یک اعتراضی به جمهوری اسلامی میکردند که متهمان به قاچاق مواد مخدر پس از بازداشت باید طبق قوانین بین المللی به افغانستان بازگردانده و آنجا محاکمه شوند اما ایران نه تنها این افراد را محاکمه نمیکرد بلکه بدون ارائه هیچ گونه مدرکی از روند محاکمه این افراد، آنها را به سرعت اعدام میکرد.»
به گفته وی، این مساله تا حدودی در دولت جدید افغانستان جدیتر گرفته شده و آن برخورد صوری و فرمایشی کرزای با اعدام افغانها در ایران در دولت عبدالله و اشرف غنی صورت نمیگیرد آنها تا حدودی تعارفات خود با ایران را در بخش زیادی کنار گذاشتند.
سد رود هیرمند نیز یکی از مشهورترین موارد اختلاف بین ایران و افغانستان است. جلالی تهرانی در این زمینه معتقد است که اختلاف رود هیرمند کماکان از جانب جمهوری اسلامی به عنوان یک اختلاف صوری و دیپلماتیک باقی مانده و جمهوری اسلامی برای مدیریت و ارائه راه حلی بینابین برای سود دو طرف هیچ کوششی نکرده است فقط در بحثهای دیپلماتیک این مساله مطرح شده است.
به گفته این تحلیلگر سیاسی، جمهوری اسلامی به زندگی ایرانیان بلوچ در مرزهای مشترک ایران و افغانستان چندان اهمیتی نمیدهد اما مسائل قومی مورد نگرانی دو طرف است.
روحانی در سفر اخیر اشرف غنی به ایران همانند سایر مسوولان در دولتهای قبلی پیرامون حقابه هریرود سخنانی تکراری مطرح کرد و گفت: «دو ملت و دو دولت میتوانند مسائل خود را حلوفصل کنند و هریرود نمیتواند مانعی برای توسعه روابط باشد. ایران، افغانستان و ترکمنستان قطعا در استفاده از این رودخانه به چارچوبی خواهند رسید که منافع هر سه کشور را تأمین کند».
به گفته جلالی تهرانی، تبعیضهای بسیاری در مورد تاجیکها و شیعیان ساکن در مرزهای افغانستان با ایران و بلوچها و اهل سنت ساکن در مرزهای ایران و افغانستان واقع میشود در ایران به این جهت که صاحب یک دولت و سیستم اداری گستردهتر است این تبعیض بیشتر صورت میگیرد تا افغانستان که هنوزنتوانسته پراکندگی قومیتها در خود هضم کند.
حال پرسش این است که پس از سفر اشرف غنی به ایران روابط دو کشور چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا وضعیت افغانها در ایران که در طول چند سال اخیر به دلیل افزایش بازداشتهای غیرقانونی، نبود کمکهای بشردوستانه و افزایش تبعیض در کار، مدرسهها و دیگر مکانهای عمومی وخیمتر شده است بهبود خواهد یافت؟